نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 2 صفحه : 611
ديده و ملاحظه كرده است كه بعضى انفاق را با خلوص
انجام مىدهند و بعضى ديگر بعد از انفاق منت و اذيت روا مىدارند و گروهى ديگر
اصلا از انفاق كردن مال پاكيزه خوددارى مىورزند، در دل شريف خود احساس ناراحتى و
اندوه مىنمودند و لذا خداى تعالى در اين آيه، خاطر شريف او را تسلى داده و
مىفرمايد: مساله اختلاف مراحل ايمان كه در اين مردم مىبينى كه يكى اصلا ندارد و
ديگرى اگر دارد نيتش خالص نيست و گروه سوم هم انفاق دارد و هم نيتش خالص است همه
مربوط و مستند به خداى تعالى است، او است كه هر كس را بخواهد به هر درجه از ايمان
كه صلاح بداند هدايت مىفرمايد، و بعضى را به كلى محروم مىسازد، نه ايجاد ايمان
در دلها به عهده تو است، و نه حفظ آن، تا هر وقت ببينى كه پارهاى از مردم محفوظ
مانده، و در بعضى ضعيف شده و اندوهناك شوى، و وقتى خداى تعالى در آخر اين گفتار
ايشان را تهديد مىكند و با خشونت سخن مىگويد، دچار شفقت يعنى اندوهى توأم با ترس
شوى. شاهد بر اين معنا كه ما از آيه استفاده كرديم جمله هداهم است، كه
مصدرى است اضافه شده بر ضميرى كه به مردم بر مىگردد، چون ظاهر اين تعبير اين است
كه ايمان تا حدى در مردم تحقق يافته و مىفهماند كه اين مقدار هدايت كه در امت خود
موجود مىبينى از تو نيست، و آنچه هم كه تحقق نيافته مىبينى باز تو مسئولش نيستى،
شاهد ديگر اينكه جمله مورد بحث تسليت خاطر آن جناب است اين است كه هر جا در قرآن
در مساله ايمان استنادش به رسول خدا ص را نفى مىكند، همه به منظور دلخوش ساختن آن
جناب است.
بنا بر اين
جمله مورد بحث يعنى جمله:(لَيْسَ عَلَيْكَ هُداهُمْ وَ
لكِنَّ اللَّهَ يَهْدِي مَنْ يَشاءُ) جملهاى است معترضه، كه صرفا به منظور
دلخوشى آن جناب در وسط كلام آمده است و خطابى را كه قبلا به مؤمنين داشت قطع نمود،
و جمله مورد بحث را خطاب به آن جناب كرد، آن گاه دوباره خطاب به مؤمنين را از سر
گرفت، و فرمود: (وَ ما تُنْفِقُوا مِنْ خَيْرٍ) ... و اين
جمله معترضه نظير جمله معترضه:(لا تُحَرِّكْ بِهِ لِسانَكَ
لِتَعْجَلَ بِهِ إِنَّ عَلَيْنا جَمْعَهُ وَ قُرْآنَهُ)[1] است، كه در وسط آيات
مربوط به قيامت قرار گرفته است.
(وَ ما
تُنْفِقُوا مِنْ خَيْرٍ فَلِأَنْفُسِكُمْ، وَ ما تُنْفِقُونَ إِلَّا ابْتِغاءَ
وَجْهِ اللَّهِ) ... در اين آيه همانطور كه گفتيم: دوباره خطاب را متوجه
مؤمنين كرد اما با سياقى كه نه بشارت در آن هست، و نه انذار و خشونت، و اين به آن
جهت است كه آيه، بعد از جمله: