responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 2  صفحه : 592

فرموده:(إِنَّما مَثَلُ الْحَياةِ الدُّنْيا كَماءٍ أَنْزَلْناهُ)[1] با اينكه در آيه شريفه زندگى دنيا به گياهانى كه به وسيله باران مى‌رويند مثل زده شده است.

و نيز فرموده:(مَثَلُ نُورِهِ كَمِشْكاةٍ)[2] در ظاهر آيه نور خدا به مشكات تشبيه شده با اينكه در واقع نور خدا به نور مشكات مثل زده شده نه خود مشكات، و نيز در آيات بعد از آيه مورد بحث فرموده:(فَمَثَلُهُ كَمَثَلِ صَفْوانٍ)[3] با اينكه در آيه، بطلان صدقه به وسيله ريا به غبارى مثل زده شده كه روى سنگى صاف باشد، نه خود سنگ، و نيز در آيات مورد بحث اشخاصى را كه در راه رضاى خدا انفاق مى‌كنند به جنت مثل زده، مى‌فرمايد: (مَثَلُ الَّذِينَ يُنْفِقُونَ أَمْوالَهُمْ‌) ... با اينكه جنت مثل آن مالى است كه مى‌دهند، نه خود آنان، و آياتى ديگر از اين قبيل بسيار است.

و اين مثالها كه در اين آيات آورده شده، از يك جهت مشتركند، و آن اين است كه در همه آنها به ماده تمثيل كه قوام مثل به آن است اكتفاء شده، و به منظور اختصار بقيه اجزاى كلام را مى‌اندازد.

توضيح اينكه: مثل در حقيقت يك قصه واقعى و يا فرضى است كه گوينده از جهاتى آن را شبيه معناى مورد نظر خود مى‌داند، و لذا در كلام خود ذكرش مى‌كند تا ذهن شنونده از تصور آن، معناى مورد نظر را كاملتر و بهتر تصور كند، نظير اينكه وقتى مى‌خواهد بگويد: من هيچ چيز ندارم، مى‌گويد: لا ناقة لى و لا جمل [4] و يا وقتى به شنونده بگويد: آن وقت كه بايد كارى كرده باشى نكردى: مى‌گويد: فى الصيف ضيعت اللبن [5] و از اين قبيل مثلها، اينها قصه‌هايى است كه روزى واقع شده و با ذكر آن به شنونده مى‌فهماند كه آن را با مقصود مورد كلام تطبيق نموده تا مطلب مورد كلام را بهتر و روشن‌تر بفهمد و لذا مى‌گويند مثلها هيچ وقت تغيير نمى‌كنند.

و اما مثلهاى فرضى و خيالى مانند اينكه وقتى مى‌خواهيم به مخاطب خود بفهمانيم كه انفاق در راه خدا عبارت است از دادن يكى و گرفتن چند برابر آن، مى‌گوئيم: مثل آنچه كه در راه خدا انفاق مى‌كنى، مثل كاشتن دانه‌اى است كه وقتى سبز مى‌شود هفت سنبله و در هر


[1] مثل زندگى دنيا مثل آبى است كه ما از آسمان نازلش كرده باشيم. سوره يونس آيه 24

[2] مثل نور او چون مشكات است. سوره نور آيه 35

[3] مثل او مثل سنگى صاف است.

[4] من نه شتر ماده دارم و نه نر.

[5] تو در تابستان شير را فاسد كردى.

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 2  صفحه : 592
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست