نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 2 صفحه : 579
قلم او بيافتد، و خدا حكيم است، و هيچ عملى را به
جز از راهى كه لايق آن است انجام نمىدهد، به همين جهت بدن و جسدها را با احضار و
ايجاد ارواح ايجاد مىكند، نه به عكس.
و اگر
فرمود: بدان كه خدا چنين و چنان است و نفرمود: خدا چنين و چنان
است ، براى اين بود كه بفهماند خطور قلبى ابراهيم ع كه او را وادار كرد چنين
مشاهدهاى را درخواست كند، خطورى مربوط به معناى دو اسم خداى تعالى يعنى
عزيز و حكيم بوده است، لذا در پاسخ او عملى انجام داد تا علم به
حقيقت عزت و حكمت خدا براى او حاصل شود.
بحث روايتى
[ (در ذيل آيات محاجه ابراهيم (ع) و درخواست او از خداى تعالى و پاسخ حضرت حق به
او ...)]
در تفسير
الدر المنثور در ذيل آيه (أَ لَمْ تَرَ إِلَى الَّذِي حَاجَّ
إِبْراهِيمَ فِي رَبِّهِ) ... آمده كه طيالسى و ابن ابى حاتم از
على بن ابى طالب ع روايت كردهاند كه فرمود: آن كسى كه با ابراهيم بر سر پروردگار
او مناظره كرد، نمرود پسر كنعان بود.[1]
و در تفسير برهان آمده كه ابو على طبرسى گفته است: در زمان وقوع اين مناظره
اختلافاتى است، بعضى گفتهاند: موقعى بود كه ابراهيم ع بتها را شكسته و هنوز در
آتش نيفتاده بود، (نقل از مقاتل)، و بعضى ديگر گفتهاند: بعد از افتادن در آتش
بوده، كه آتش برايش ملايم و سرد شده و جان سالم بدر برد، (نقل از امام صادق ع).[2] مؤلف: هر چند آيه شريفه متعرض
زمان وقوع اين مناظره نشده، ولى اعتبار عقلى مساعد و كمك اين احتمال است كه: بعد
از افتادن در آتش اتفاق افتاده باشد، براى اينكه از داستانهايى كه در قرآن كريم در
باره ابراهيم ع از همان بدو ظهورش و مناظرهاش با پدر و قوم خود و بتشكنىاش
آمده، اين معنا به دست مىآيد كه اولين بارى كه آن جناب با نمرود ملاقات كرد،
هنگامى بود كه خبر بت شكستنش به گوش نمرود رسيد، و وى دستور سوزاندنش را صادر كرد
و معلوم است كه در چنين هنگامى جاى مناظره نمرود با او در باره خدايى خودش نبوده
است، چرا كه به جرم شكستن بتها دستگير شده نه به جرم انكار خدايى نمرود، و اگر