responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 2  صفحه : 571

(أَ وَ لَمْ يَرَوْا أَنَّ اللَّهَ الَّذِي خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ، وَ لَمْ يَعْيَ بِخَلْقِهِنَّ بِقادِرٍ عَلى‌ أَنْ يُحْيِيَ الْمَوْتى‌، بَلى‌ إِنَّهُ عَلى‌ كُلِّ شَيْ‌ءٍ قَدِيرٌ)[1].

[سؤال خداوند از ابراهيم (ع) و جواب ابراهيم: (قالَ أَ وَ لَمْ تُؤْمِنْ؟ قالَ بَلى‌ ...) ]

(قالَ أَ وَ لَمْ تُؤْمِنْ؟ قالَ بَلى‌ وَ لكِنْ لِيَطْمَئِنَّ قَلْبِي).

كلمه بلى همان بله فارسى را معنا مى‌دهد، و كارش رد نفى است، و به همين جهت در جمله منفى معناى اثبات را مى‌دهد، مانند اين آيه:(أَ لَسْتُ بِرَبِّكُمْ قالُوا بَلى‌)[2] و در اينجا اگر به جاى بلى كلمه نعم يعنى آرى آمده بود سر از كفر در مى‌آورد. و كلمه طمانينة و اطمينان به معناى سكون و آرامش نفس بعد از ناراحتى و اضطراب است، و اين استعمال ريشه از اينجا گرفته كه مى‌گويند: اطمأنت الارض يعنى زمين مطمئن شد، يا مى‌گويند: ارض مطمئنة يعنى زمينى مطمئن (و منظورشان زمينى است كه در آن گودى هست، و در هنگام باران آب در آنجا جمع مى‌شود، و نيز سنگ كوه هم به طرف آن سرازير مى‌گردد).

خداى تعالى در اينجا اينطور سؤال كرد كه: (أَ وَ لَمْ تُؤْمِنْ‌)؟ و نپرسيد: ا لم تؤمن با اينكه معناى هر دو يكى است، ولى در تعبير اولى اشاره به اين جهت نيز هست كه سؤال و درخواست، سؤالى بجا و به مورد است، ليكن جا ندارد طورى عنوان شود كه با عدم ايمان به احيا و زنده كردن مقارن باشد. و اگر فرموده بود: ا لم تؤمن ، دلالت مى‌كرد بر اينكه گوينده، يعنى خداى تعالى سؤال او را ناشى از عدم ايمان، تلقى كرده، آن وقت جمله نامبرده جنبه عتاب و ملامت به خود مى‌گرفت، كه اى ابراهيم چنين سؤالى از تو زشت است.

حال ببينيم واو در آيه چگونه چنين اثرى را از خود نشان مى‌دهد؟ علتش اين است كه واو در اينجا براى جمع كردن بين دو معنى است، و استفهام خداى تعالى را چنين معنا مى‌دهد آيا بى‌ايمانى با سؤال همراه است يا نه؟ و او در پاسخ عرضه داشت: نه بى‌ايمان نيستم، و اگر اين واو نبود معناى استفهام، سؤال از علت درخواست مى‌شد، آن وقت عتاب و ملامت را نتيجه مى‌داد.

و در اين كلام ايمان مطلق آمده، و به چيزى اضافه نشده و نفرموده: به چه چيز ايمان دارى؟ بلكه بطور مطلق پرسيده: مگر ايمان ندارى؟ و اين دلالت دارد بر اينكه ايمان به خداى سبحان با شك در امر احياء و بعث جمع نمى‌شود، هر چند كه در مورد آيه، خصوص‌


[1] آيا نديدند كه خدا همان كسى است كه آسمانها و زمين را آفريد و از خلقت آنها خسته نشد، مى‌تواند مردگان را زنده كند؟ بله مى‌تواند، او بر هر چيزى قادر است. سوره احقاف آيه 33

[2] آيا من پروردگار شما نيستم؟ گفتند بلى. سوره اعراف آيه 171

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 2  صفحه : 571
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست