نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 2 صفحه : 559
معلوم شد، در هر بار غرضى در كار بوده و آن غير
از آن غرضى است كه در دفعات ديگر بوده است.
[بيان
آيات]
علاوه بر آن
فوائدى كه در قصه بود، اين حقيقت نيز بيان شده كه در قيامت وقتى مردگان زنده
مىشوند، چه حالى دارند، و پيش خود چه احساسى دارند، در آن روز مثل همين صاحب قصه
شك مىكنند كه چقدر آرميديم، هم چنان كه خداوند متعال در قرآن فرموده:(وَ يَوْمَ تَقُومُ السَّاعَةُ يُقْسِمُ الْمُجْرِمُونَ: ما لَبِثُوا غَيْرَ
ساعَةٍ، كَذلِكَ كانُوا يُؤْفَكُونَ، وَ قالَ الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ وَ
الْإِيمانَ لَقَدْ لَبِثْتُمْ فِي كِتابِ اللَّهِ إِلى يَوْمِ الْبَعْثِ، فَهذا
يَوْمُ الْبَعْثِ وَ لكِنَّكُمْ كُنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ).[1] گفتيم از سخن اين شخص كه گفت:(أَنَّى يُحْيِي هذِهِ اللَّهُ) دو جهت استفاده مىشود، يكى زنده شدن بعد از
طول مدت، و دوم برگشتن اجزا به صورت اوليه خود تا اينجا خداى سبحان جواب از جهت
اول را روشن ساخت، اينك براى روشن شدن جهت دوم نظر او را به استخوانهاى پوسيده
متوجه مىسازد، و مىفرمايد:(وَ انْظُرْ إِلَى الْعِظامِ كَيْفَ
نُنْشِزُها).
كلمه
ننشز از مصدر انشاز است كه به معناى رشد و نمو دادن مىباشد، و
ظاهر آيه اين است كه مراد از كلمه عظام استخوانهاى الاغ مىباشد، چون
اگر منظور استخوانهاى اهل قريه بود آيت بودن منحصر در آن شخص نبود، با اينكه ظاهر
آيه اين است كه منحصر در او است، چون مىفرمايد: تا تو را آيتى قرار
دهيم ، و اگر منظور استخوانهاى اهل قريه بود، آن وقت زنده شدن اهل قريه، همه
اهل قريه را آيت مىكرد.
و از سخنان
عجيب، سخنى است كه بعضى از مفسرين گفتهاند، كه مراد از عظام، استخوانهاى داخل بدن
زندگان است، كه انشاز آنها عبارت است از اينكه خدا آنها را نمو مىدهد
و گوشت بر روى آنها مىپوشاند و اين خود از آيات بعث است، براى اينكه مىفهماند آن
خدايى كه به اين استخوانها جان مىدهد، و در نتيجه استخوانها نمو مىكند، قادر است
كه مردگان را زنده كند، چرا كه: او بر هر چيزى قادر است، و خداى تعالى در جاى ديگر
قرآن با نظير اين مطلب بر مساله بعث استدلال كرده، و آن زمين مردهاى است كه با
فرستادن آب و روياندن گياه زندهاش مىكند، و ليكن اين سخن ادعايى بدون دليل است.
پس از همه
مطالب گذشته اين معنا روشن شد كه تمامى جملات آيه از آنجا كه مىفرمايد:(فَأَماتَهُ اللَّهُ) تا به آخر يك جوابند، و تكرار جمله:(يُحْيِي هذِهِ اللَّهُ) نيستند.
[1] و روزى كه قيامت به پا شود گنهكاران سوگند خورند كه جز
ساعتى( در قبر) بسر نبردهاند، در دنيا نيز همين طور سرگردان بودند، و كسانى كه
علم و ايمان به آنها داده شده، گويند: در كتاب خداى چنين است كه تا روز قيامت بسر
بردهايد، و اينك روز قيامت است، ولى شما نمىدانستهايد. سوره روم آيه
56
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 2 صفحه : 559