نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 2 صفحه : 55
تو به او كردهاى، اگر مىخواهى هم نفرين تو را
مستجاب مىكنم، و هم نفرين او را، و اگر بخواهى استجابت نفرين هردوتان را تا روز
قيامت تاخير مىاندازم.[1] مؤلف: سر
اين معنا روشن است، براى اينكه وقتى كسى چيزى را به نفع خود مسئلت مىنمايد لا بد
به آن راضى هم هست، و وقتى به آن راضى و خشنود باشد بايد به هر چه كه از هر جهت
مثل آن است نيز راضى باشد، وقتى عليه ستمگر خودش نفرين مىكند، و انتقام را
مىخواهد به خاطر اينكه ظلم كرده، بايد بطور كلى از انتقام گرفتن از ستمگر راضى
باشد، و آن را دوست بدارد، پس اگر خودش هم ستمگر باشد نفرين عليه ستمگرش نفرين
عليه خودش هم هست، چون گفتيم او با نفرين كردنش مىفهماند كه انتقام از ستمگر را
دوست مىدارد، حال اگر اين انتقام را نسبت به خودش هم دوست بدارد، كه هرگز دوست
نمىدارد، به بلائى گرفتار مىشود كه آن را براى غير خودش درخواست كرده بود، و اگر
دوست ندارد در حقيقت نفرينى و دعائى از او سر نزده، بلكه فقط گفتارى زبانى بوده و
خداى تعالى در اين باره فرموده:(وَ يَدْعُ الْإِنْسانُ بِالشَّرِّ
دُعاءَهُ بِالْخَيْرِ، وَ كانَ الْإِنْسانُ عَجُولًا)[2].
و در عدة
الداعى روايت كرده كه رسول خدا به ابى ذر فرمود: اى ابا ذر مىخواهى كلماتى به تو
بياموزم كه خداى عز و جل به وسيله آنها به تو سود رساند؟ ابو ذر مىگويد گفتم:
بله يا رسول
اللَّه ص فرمود: خدا را پاس دار، تا خدا پاست بدارد، خدا را در نظر بگير، تا همه
جا او را پيش رويت ببينى، در حال رفاه و خوشى به ياد او باش، تا در حال شدت بيادت
باشد، و هر وقت خواستى درخواستى كنى از خدا بكن، و چون خواستى بىنياز باشى اين
بىنيازى را از راه اعتماد به خدا كسب كن، پس بدان كه قلم قضا بر آنچه كه تا روز
قيامت خواهد شد جريان يافته، و همه را نوشته، و اگر تمامى خلائق جمع شوند تا خيرى
به تو برسانند كه خدا برايت ننوشته، نخواهند توانست.[3]
[رابطه دعا
با اسباب عادى]
مؤلف: اينكه
فرمود: (در حال رفاه و خوشى به ياد او باش، تا در حال شدت بيادت باشد)، معنايش اين
است كه در حال خوشى دعا كن، و خدا را فراموش مكن، تا در حال شدت همان دعايت را
مستجاب كند، و فراموشت نكند، چون كسى كه پروردگار خود را در حال خوشى فراموش كند،
بطور قطع چنين پنداشته كه اسباب ظاهرى در فراهم ساختن رفاه او مستقل از