نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 2 صفحه : 546
از آنها با آثار و نتايجش ارتباط خاصى دارد.
[در امور
اعتبارى و تكوينى از هر امرى آثار خودش بروز مىكند]
خلاصه از هر
امر اعتبارى تنها آثار خودش بروز مىكند، و آن آثار هم تنها از آن امر اعتبارى
بروز مىكند.
و نتيجه اين
گفتار اين است كه: تربيت صالح تنها از مربى صالح محقق مىشود، و مربى فاسد جز اثر
فاسد بر تربيتش مترتب نمىشود، چرا كه: از كوزه برون همان تراود كه در
اوست ، هر چند كه شخص فاسد تظاهر به صلاح كند، و در تربيت كردنش طريق مستقيم
را ملازم باشد، و صد پرده ضخيم بر روى فسادى كه در باطن پنهان كرده، بكشد و واقعيت
خود را كه همان فساد است در پشت هزار حجاب پنهان كند.
و همچنين
حاكمى كه صرفا به منظور غلبه بر ديگران مسند حكومت را اشغال كرده و يا آن قاضى كه
بدون لياقت در قضاوت اين مسند را غصب كرده، و همچنين هر كس كه منصبى اجتماعى را از
راه غير مشروع عهدهدار گردد.
و نيز هر فعل
باطلى كه به وجهى از وجوه باطل بوده ولى در ظاهر شبيه حق باشد، مثلا در باطن خيانت
و در ظاهر امانت، يا در باطن بدى و دشمنى و در ظاهر احسان باشد، يا در باطن نيرنگ
و در ظاهر خيرخواهى باشد، يا در باطن دروغ و در ظاهر صداقت باشد، اثر واقعى تمامى
اينها روزى نه خيلى دور ظاهر مىشود هر چند كه چند صباحى امرش مشتبه و به لباس صدق
و حق ملبس باشد (چون دروغ و خيانت و باطل و خلاف واقع را با زنجير هم نمىتوان
بست، عاقبت زنجير را پاره مىكند و خود را نشان مىدهد) اين سنتى است كه خداى تعالى
در خلائق خود جارى ساخته،(فَلَنْ تَجِدَ لِسُنَّتِ اللَّهِ
تَبْدِيلًا وَ لَنْ تَجِدَ لِسُنَّتِ اللَّهِ تَحْوِيلًا)[1].
[حق، مرگ و
تزلزلى ندارد و باطل نيز ثبات و بقايى ندارد هر چند صباحى امر بر افرادى مشتبه
شود]
پس حق نه مرگ
دارد و نه اثرش متزلزل مىگردد، هر چند كه صاحبان ادراك چند لحظهاى آن اثر را
نبينند، باطل هم به كرسى نمىنشيند، و اثرش باقى نمىماند، هر چند كه امرش و وبالش
بر افرادى مشتبه باشد.
به آيات زير
توجه فرمائيد:(لِيُحِقَّ الْحَقَّ وَ يُبْطِلَ الْباطِلَ)[2] و يكى از مصاديق به
كرسى نشاندن حق همين است كه اثر حق را تثبيت كند، و يكى از مصاديق ابطال باطل همين
است كه فسادش را بر ملا سازد، و آن لباسى كه از حق بر تن پوشيده و امر را بر مردم
مشتبه ساخته، از تنش بيرون آورد.