responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 2  صفحه : 473

است و بعضى ديگر به خودى خود فضيلت نيستند، و آن گاه فضيلت مى‌شوند كه به مقام بزرگى بستگى داشته باشند، و از آن مقام كسب ارزش و فضيلت كنند، مثل سخن گفتن كه به خودى خود يكى از فضائل نيست، ولى اگر به خدا منسوب شود، و گفته شود كه خدا با فلانى سخن گفت، آن وقت از فضائل به حساب مى‌آيد، و نيز مانند رفع درجات (كه اگر يك ظالم بى آبرو به كسى درجه دهد، فضيلت نيست) وقتى فضيلت مى‌شود كه باز به خدا منسوب گردد، مثلا گفته شود خدا فلانى را به درجاتى بالا برد.

حال كه اين معنا روشن شد، مى‌گوئيم: در دو جمله مورد بحث كه دو فضيلت سخن گفتن، و رفع درجات را آورده، به اين جهت خدا غايب فرض شد كه اين دو خصلت را به خدا نسبت داده و بفرمايد: خدا با بعضى از انبيا سخن گفت، و بعضى را ترفيع درجه داد، بعد از آنكه اين مقصود حاصل شد، دوباره به سياق قبلى برگشته و فرمود: عيسى بن مريم را آيات بينات داديم.

[اقوال مختلف در باره اينكه در آيه مراد از پيامبرى كه خدا با او سخن گفته كيست؟]

مفسرين در اينكه مشمول اين دو خصلت چه كسانى هستند، اختلاف دارند، بعضى گفته‌اند منظور از آنكه خدا با او سخن گفت، موسى ع است، به دليل اينكه در جاى ديگر فرموده:(وَ كَلَّمَ اللَّهُ مُوسى‌ تَكْلِيماً)[1].

و نيز جاهايى ديگر، و بعضى ديگر گفته‌اند: مراد از آن رسول خدا 6 است كه خدا در شب معراج بدون واسطه با او سخن گفت به دليل اينكه فرموده:(ثُمَّ دَنا فَتَدَلَّى، فَكانَ قابَ قَوْسَيْنِ أَوْ أَدْنى‌، فَأَوْحى‌ إِلى‌ عَبْدِهِ ما أَوْحى‌)[2] و معلوم است كه با چنين قربى ديگر واسطه‌اى نمى‌ماند.

بعضى ديگر گفته‌اند منظور از اين تكلم، مطلق وحى است، براى اينكه وحى هم تكلم است، چيزى كه هست تكلمى است پنهانى، و خود خداى تعالى آن را تكلم خوانده و فرموده:

(وَ ما كانَ لِبَشَرٍ أَنْ يُكَلِّمَهُ اللَّهُ إِلَّا وَحْياً أَوْ مِنْ وَراءِ حِجابٍ ...) .[3] ليكن اين وجه با تعبير بعضى را چنين و بعضى را چنان كرد نمى‌سازد.

از اين وجوه، آنكه سازگارتر به مقام آيه است، همان است كه بگوئيم مراد از آيه،


[1] سوره نساء، آيه 163

[2] آن قدر او را به سوى خود نزديك كرد كه بين خود از دو قوس و يا كمتر فاصله بماند، آن گاه به بنده‌اش وحى كرد، آنچه را كه كرد. سوره نجم، آيه 10

[3] سوره شورى، آيه 51

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 2  صفحه : 473
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست