نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 2 صفحه : 438
گفتارى در معناى سكينت [- آرامش روانى در سايه
ايمان-]
كلمه
سكينة از ماده سكون است كه خلاف حركت است، و اين كلمه در مورد سكون و آرامش
قلب استعمال مىشود و معنايش قرار گرفتن دل و نداشتن اضطراب باطنى در تصميم و
اراده است، هم چنان كه حال انسان حكيم اين چنين است، (البته منظور ما از حكيم
دارنده حكمت اخلاقى است) كه هر كارى مىكند با عزم مىكند، و خداى سبحان اين حالت
را از خواص ايمان كامل قرار داده و آن را از مواهب بزرگ خوانده است.
توضيح اينكه
آدمى به غريزه فطريش كارهايى كه مىكند ناشى از تعقل قبلى است، يعنى قبل از انجام
هر كارى در عقل خود مقدمات آن را مىچيند، و طورى مىچيند كه وقتى عمل را انجام
دهد مشتمل بر مصالح او باشد، و در سعادتش تاثير خوبى بگذارد، و سعادت اجتماعى او
را به قدر خودش تامين كند، آن گاه بعد از رديف كردن مقدمات در فكر و عقل عمل را
طورى كه نقشهاش را كشيده انجام مىدهد، و در انجامش آنچه بايد بكند و آنچه نبايد
بكند، رعايت مىنمايد.
و اين عمل
فكرى وقتى بر طبق اسلوب فطرت آدمى صورت بگيرد، و با در نظر داشتن اينكه انسان
نمىخواهد و نمىطلبد، مگر چيزى را كه نفع حقيقى در سعادتش داشته باشد، قهرا اين
عمل فكرى طبق جريانى جارى مىشود كه منتهى به سكونت و آرامش خاطرش باشد، و خلاصه
قبل از هر عمل نقشه آن را طورى مىچيند كه در هنگام انجام عمل بدون هيچ اضطراب و
تزلزلى آن را انجام دهد.
اين وضع
انسانى است داراى حكمت به معناى اخلاقيش، و اما انسانى كه در زندگى خود در ماديات
فرو رفته و تابع هوى و هوس خود باشد، چنين انسانى همواره در مقدمه چينىهاى فكريش
دچار اشتباه مىشود، چون نافع واقعى و خيالى در دلش مختلط شده نمىتواند آن دو را
از هم جدا كند، مسائل خيالى با آن زرق و برقى كه در خيالات هست در مسائل فكرى و
جدى او مداخله مىكند، گاهى باعث انحراف او از سنن صواب مىشود، و گاهى باعث تردد
و اضطرابش مىگردد، بطورى كه نتواند در اراده خود تصميم بگيرد، و بطور جدى اقدام
نمايد و در نتيجه شدائد و گرفتارىهايش را تحمل كند.
اما كسى كه
داراى ايمان به خداى تعالى است، تكيه بر پايگاهى دارد كه هيچ حادثه و گرفتارى
تكانش نمىدهد، و به ركنى وابسته است كه انهدام نمىپذيرد، و چنين كسى امور
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 2 صفحه : 438