responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 2  صفحه : 426

مترجم: (و مانند تمامى آياتى كه به اتفاق شيعه و سنى در فضائل امير المؤمنين و جايگاه آن جناب از قبيل ليلة المبيت و غدير خم و خيبر و نذر و صدقه انگشتر و تطهير و امثال آن نازل شده، كه در هيچ يك از آنها نام آن جناب نيامده است).

و رابعا اينكه گفت: اگر آيه را حمل بر تمثيل نكنيم ارتباطش با آيات بعد از نظر معنا درست نمى‌شود صحيح نيست، براى اينكه خواننده خوب مى‌داند كه وقتى همه مى‌دانيم آيات قرآن تكه تكه و به تدريج نازل شده ديگر احتياج نداريم كه با زحمت و با چسب‌هاى نچسب بين آنها ارتباط برقرار كنيم، بله بعضى از آيات قرآن هست كه به يكديگر مربوطند، و ارتباطشان روشن است، كه شان كلام بليغ هم همين است.

پس حق مطلب اين شد، كه ظاهر آيه مورد بحث مى‌رساند كه در مقام بيان يك سرگذشت است، و اى كاش از اين مفسر مى‌پرسيديم اين چه بلاغتى است كه گوينده‌اى كلامى بگويد كه ظهور در قصه و واقعه‌اى دارد ولى منظور خود گوينده آن معناى ظاهرى نباشد، بلكه يك معناى خيالى و خالى از حقيقتى باشد كه به عنوان تمثيل در قالب يك قصه ريخته باشد؟.

علاوه بر اينكه شيوه و روال قرآن كريم همواره بر اين است كه مثال را طورى بزند تا از غير مثال مشخص باشد، هم چنان كه مى‌بينيم در موارد مثل تعبيرات زير را مى‌آورد:(مَثَلُ الَّذِينَ حُمِّلُوا)[1](مَثَلُهُمْ كَمَثَلِ الَّذِي)[2](إِنَّما مَثَلُ الْحَياةِ الدُّنْيا)[3] و تعبيرات ديگرى نظير اينها، كه در همه آنها كلمه مثل را مى‌آورد، تا از قصه مشخص باشد.

بحث روايتى [ (در باره شان نزول آيه شريفه)]

در احتجاج از امام صادق ع روايت كرده كه در ضمن حديثى فرمود: خداى تعالى قومى را كه از ترس طاعون از خانه‌هاى خود و از وطن مانوس خود بيرون شدند، و فرار كردند همه آنها را كه عددى بى شمار داشتند بميراند، مدتى طولانى از اين ماجرا گذشت، حتى استخوانشان پوسيد، و بند بند استخوانها از هم جدا شد، و خاك شدند، آن گاه خداى تعالى‌


[1] سوره جمعه، آيه 5

[2] سوره بقره، آيه 17

[3] سوره يونس، آيه 24

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 2  صفحه : 426
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست