responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 2  صفحه : 398

با شوهر مرده‌اش آتش مى‌زدند، و يا اگر زمانى زنده مى‌ماندند، در كمال ذلت و خوارى زندگى مى‌كردند.

زنان هند قديم در ايام حيض، نجس و پليد بودند، و دورى كردن از آنان لازم بود، و حتى لباسهايشان و هر چيزى كه با دست يا جاى ديگر بدنشان تماس مى‌گرفت، نجس و خبيث بود.

و مى‌توان وضع زنان در اين امتها را اينطور خلاصه كرد كه: نه انسان بودند و نه حيوان، بلكه برزخى بين اين دو موجود به حساب مى‌آمدند، به اين معنا كه از زن، به عنوان يك انسان متوسط و ضعيف استفاده مى‌كردند، انسانى كه هيچگونه حقى ندارد، مگر اينكه به انسانهاى ديگر در امور زندگى كمك كند، مثل فرزند صغير كه حد وسطى است بين حيوان و انسان كامل، به ساير انسانها كمك مى‌كند، اما خودش مستقلا حقى ندارد، و تحت سرپرستى و ولايت پدر يا ساير اولياى خويش است، بله بين فرزند صغير و زن، اين فرق بود كه فرزند بعد از بلوغش از تحت سرپرستى خارج مى‌شد، ولى زن تا ابد تحت سرپرستى ديگران بود.

زن در ميان كلدانيان، آشوريان، روميان و يونانيان قديم‌

امت‌هايى كه تا كنون نام برديم، امت‌هايى بودند كه بيشتر آداب و رسوم‌شان بر اساس اقتضاء منطقه و عادات موروثى و امثال آن بود، و ظاهرا به هيچ كتاب و قانونى تكيه نداشت، در اين ميان امت‌هايى از قبيل كلدانيان و روميان و يونانيان هستند كه تحت سيطره قانون و يا كتاب هستند.

اما كلده و آشور، كه قوانين حامورابى در آن حكومت مى‌كرد، به حكم آن قوانين، زن را تابع همسرش دانسته و او را از استقلال محروم مى‌دانستند. و نيز به حكم آن شريعت، زن نه در اراده‌اش استقلال داشت و نه در عمل، حتى اگر زن از شوهرش در امور معاشرت اطاعت نمى‌كرد و يا عملى را مستقلا انجام مى‌داد، مرد مى‌توانست او را از خانه بيرون كرده، و يا زنى ديگر بگيرد، و بعد از آن حق داشت با او معامله يك برده را بكند، و اگر در تدبير امور خانه اشتباهى مى‌نمود مثلا اسراف مى‌كرد، شوهر مى‌توانست شكايتش را نزد قاضى ببرد، و بعد از آنكه جرم او اثبات شد، او را در آب غرق كند.

و اما روم، كه از قديمى‌ترين امتهايى است كه قوانين مدنى وضع كرده است، اولين بارى كه دست به وضع قانون زد، حدود چهار صد سال قبل از ميلاد بود كه به تدريج، در

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 2  صفحه : 398
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست