نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 2 صفحه : 350
الإبل شتر را رها كردم، تا برود و از ميوه درخت
سرخ بخورد گرفته شده، و درخت سرخ داراى بارى است كه تنها شتران آن را
مىخورند، و در آيه شريفه، به عنوان استعاره در رها شدن زن مطلقه استعمال شده،
البته رها شدنى كه شوهر نتواند رجوع كند، بلكه او را ترك بگويد، تا عدهاش سر آيد
كه به زودى جزئياتش مىآيد و مراد از طلاق در جمله: (الطَّلاقُ
مَرَّتانِ) ... ، طلاق رجعى است كه شوهر مىتواند در بين عده
برگردد، و لذا آيه شريفه، شوهر را مخير كرده بين دو چيز، يكى امساك، يعنى نگه
داشتن همسرش كه همان رجوع در عده است و ديگرى رها كردن او، تا از عده خارج شود، و
أما طلاق سوم همان است كه جمله: (فَإِنْ طَلَّقَها فَلا تَحِلُّ
لَهُ مِنْ بَعْدُ حَتَّى تَنْكِحَ زَوْجاً غَيْرَهُ) ... ، حكمش
را بيان مىكند.
[مراد از
نگهدارى زن به وجه معروف يا طلاق دادن او به وجه نيكو]
و ظاهرا مراد
از تسريح زن به احسان اين است كه او را در جدا شدن و نشدن آزاد
بگذارد، به اين معنا كه زن بعد از دو نوبت مطلقه شدن، ديگر محكوم به اين نباشد كه
اگر همسرش خواست در عده رجوع كند، دست او به جايى بند نباشد، بلكه شوهر در مدت
عده، رجوع نكند، تا عده سر آيد، لكن از اين واضحتر اين است كه مراد، طلاق سوم
باشد، چون تفريع جمله فامساك ... را مطلق آورده و بنا بر اين
جمله (فَإِنْ طَلَّقَها) ... بيانى تفصيلى بعد از بيانى اجمالى
براى تسريح خواهد بود.
و در
اينكه امساك را مقيد به قيد معروف و تسريح را
مقيد به قيد احسان كرده، عنايت لطيفى است كه بر خواننده پوشيده نيست،
براى اينكه چه بسا مىشود كه امساك همسر و نگهدارى او در حباله زوجيت (پيوند زن و
شوهرى) به منظور اذيت و اضرار او باشد، و معلوم است كه چنين نگهدارى، نگهدارى منكر
و زشتى است، نه معروف و پسنديده، آرى كسى كه همسرش را طلاق مىدهد و هم چنان
تنهايش مىگذارد تا نزديك تمام شدن عدهاش شود و آن گاه به او رجوع نموده بار ديگر
طلاقش مىدهد و به منظور اذيت و اضرار به او اين عمل را تكرار مىكند چنين كسى
امساك و زندارى او منكر و ناپسند است، و از چنين زندارى در اسلام نهى شده است،
آن زندارى در شرع جائز و مشروع است كه اگر بعد از طلاق به او رجوع مىكند به نوعى
از انواع التيام و آشتى رجوع كند، طورى رجوع كند كه آن غرضى كه خداى تعالى در خلقت
زن و مرد داشته، يعنى سكون نفس و انس بين اين دو حاصل گردد.
اين در باره
امساك بود كه گفتيم دو جور است، و اسلام امساك به معروف را جائز دانسته و آن نوع
ديگر را جائز ندانسته است و اما تسريح يعنى رها كردن زن، آن نيز دو
گونه تصور مىشود، يكى اينكه انسان همسر خود را به منظور اعمال غضب و داغ دل گرفتن
طلاق دهد، كه چنين طلاقى منكر و غير معروف است و يكى به صورتى كه شرع آن را تجويز
كرده، (به همين دليل كه احكامى براى طلاق آورده)، و آن طلاقى است كه در عرف مردم
متعارف است
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 2 صفحه : 350