responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 2  صفحه : 332

و اگر تصميم بر طلاق گرفتند باز هم مجرم شناخته نمى‌شوند و خدا شنوا و دانا است (و اما اگر نه طلاق دهند و نه حق زنان را كه از آن جمله نزديكى با ايشان است بدهند مجرمند) (227).

بيان آيات‌

(وَ لا تَجْعَلُوا اللَّهَ عُرْضَةً لِأَيْمانِكُمْ أَنْ تَبَرُّوا) ... كلمه عرضة به ضم عين از ماده عرض است، كه به معناى عرضه كردن چيزى است به كسى، و يا چيزى، تا ببيند اگر به كارش مى‌آيد و در تامين غرضش دخالت دارد بپذيرد، مثل اينكه كالايى را در معرض فروش قرار دهى، يا منزلى را به مشترى عرضه كنى، تا اگر خواست در آنجا اسكان گزيند، يا غذا را براى خوردن عرضه كنى، و به همين جهت مى‌گويند: فلان هدف در معرض تيراندازى و نشانه‌گيرى قرار گرفت، و يا در باره دخترى كه شايستگى ازدواج دارد مى‌گويند: فلان دختر در عرضه (معرض) ازدواج قرار گرفت، و در باره ماشينى كه صلاحيت براى سفر دارد مى‌گويند فلان ماشين در معرض سفر واقع شد، اين معناى اصل كلمه بود.

اما عرضه به معناى مانعى كه سر راه در مى‌آيد، و همچنين عرضه‌اى كه نصب مى‌كنند، تا مانند هدف تيراندازى معرض توارد واردات پى در پى قرار گيرد.

و در نتيجه از كلمه، معناى كثرت عوارض استفاده شود، داخل در معناى اصلى كلمه نيست، بلكه بعدها پيدا شده است.

و اما كلمه أيمان ، جمع يمين يعنى سوگند است، و اين معنا را از كلمه يمين به معناى دست راست گرفته‌اند، چون در بين عرب مرسوم و معمول بود كه وقتى سوگندى مى خوردند، و يا عهدى مى‌بستند، و يا بيعتى مى‌كردند، و يا مثلا معامله‌اى انجام مى‌دادند، براى اينكه بفهمانند عمل نامبرده قطعى شد، به يكديگر دست مى‌دادند (اين رسم در بين ايرانيان نيز معمول است)، پس در حقيقت از ابزار عمل، كه همان دست باشد، نامى براى عمل، كه عهد و سوگند و امثال آن باشد اسمى مشتق كردند، چون بين عمل و ابزار ملازمه‌اى بوده، هم چنان كه از عمل سب (انگشت‌نگارى) اسمى مشتق كرده‌اند، براى آن انگشتى كه مهر مى‌زند، و آن را انگشت سبابه خوانده‌اند.

و معناى آيه شريفه (و خدا داناتر است) اين است كه خدا را معرضى كه هدف سوگندهايتان شود قرار مدهيد، آن هم سوگند به اينكه ديگر نيكى نكنيد، و تقوا به خرج‌

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 2  صفحه : 332
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست