نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 2 صفحه : 33
خداى تعالى فرمود: روزه فقط براى من است، و من
خود جزاى آن را مىدهم.[1]
[مراد از
حديث قدسى: روزه فقط براى من است و من جزاى آن هستم (يا جزاى آن را ميدهم)]
مؤلف: اين
روايت را شيعه و سنى البته با مختصر اختلافى نقل كردهاند و وجه اينكه روزه براى
خداى سبحان است اين است كه تنها عبادتى است كه از امور عدمى تشكيل مىشود، بخلاف
عبادتهاى ديگر، از قبيل نماز، و حج و امثال آن، كه از امور وجودى تركيب مىيابد، و
يا حد اقل امور وجودى هم در آنها دخالت دارند، و معلوم است كه فعل وجودى نمىتواند
محض و خالص در اظهار عبوديت عبد و ربوبيت رب سبحان باشد، چون خالى از نقايص مادى و
آفت محدوديت و اثبات انانيت نيست، و ممكن است در انجام آن قصد غير خدا هم به ميان
آيد، و سهمى از آن را براى غير خدا انجام دهد، چنان كه در موارد ريا و سمعه و سجده
براى غير خدا اين آفتها مشاهده مىشود، بخلاف عملى كه همهاش نفى است، يعنى روزه
كه عبارت است از نخوردن، ننوشيدن، و فلان و بهمان نكردن، كه صاحبش خود را بالاتر
از اسارت در برابر ماديات مىبيند، و با خويشتندارى خود را از لوث شهوات نفس پاك
نگه مىدارد، و اين امور عدمى چيزى نيست كه غير خدا هم سهمى از آن داشته باشد،
زيرا امرى است تنها ميان بنده و پروردگارش و طبعا كسى جز خدا از آن با خبر
نمىشود.
و اينكه فرموده:
و انا اجزى به اگر كلمه اجزى را به صيغه معلوم بخوانيم،
يعنى من جزاى آن را مىدهم آن وقت دلالت مىكند بر اينكه در دادن اجر به بنده، كسى
ميان او و خدا فاصله و واسطه نمىشود، همانطور كه بنده هم در بندگى و عبادت خدا به
وسيله روزه كسى را دخيل قرار نداد، و نگذاشت كسى از روزهداريش با خبر شود، چنان
كه در باره صدقه آمده است: صدقه را تنها خدا مىگيرد، و بين صدقه دهنده و خدا كسى
واسطه نيست، و در قرآن هم آمده: و ياخذ الصدقات [2]
و اما اگر اجزى را به صيغه مجهول بخوانيم، معنايش اين مىشود: (خود من
جزاى روزه قرار مىگيرم) آن وقت عبارت كنايه مىشود از نزديكى روزهدار به خداى
تعالى.
و در كافى از
امام صادق ع روايت آورده كه رسول خدا ص در اوائل بعثت مدتى پشت سر هم روزه
مىگرفت، بطورى كه اشخاص مطلع مىگفتند ديگر ترك نمىكند و سپس مدتى روزه را ترك
مىكرد بطورى كه اشخاص مىگفتند ديگر روزه نمىگيرد، بعد از مدتى اين رسم را رها
كرد، يك روز روزه مىگرفت، و يك روز افطار مىكرد، كه اين همان روزه داوود پيغمبر
است، بعد از مدتى اين رسم را كنار گذاشت، و در هر ماه ايام البيض آن