نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 2 صفحه : 275
پس اين هم يكى از احكام عمل آدمى است، كه به صورت
حوادث نيك و بد در مىآيد، و عايد صاحب عمل مىشود.
و اما اين
آيه شريفه كه مىفرمايد:(وَ لَوْ لا أَنْ يَكُونَ النَّاسُ أُمَّةً
واحِدَةً لَجَعَلْنا لِمَنْ يَكْفُرُ بِالرَّحْمنِ لِبُيُوتِهِمْ سُقُفاً مِنْ
فِضَّةٍ، وَ مَعارِجَ عَلَيْها يَظْهَرُونَ، وَ لِبُيُوتِهِمْ أَبْواباً وَ
سُرُراً عَلَيْها يَتَّكِؤُنَ، وَ زُخْرُفاً وَ إِنْ كُلُّ ذلِكَ لَمَّا مَتاعُ
الْحَياةِ الدُّنْيا، وَ الْآخِرَةُ عِنْدَ رَبِّكَ لِلْمُتَّقِينَ)[1] نظرى به بحث ما
ندارد، بلكه مراد از آن (و خدا داناتر است) مذمت دنيا و سرگرمىهاى آن است،
مىخواهد بفرمايد لذات دنيا در برابر نعمتهايى كه نزد خداى سبحان است قدر و قيمتى
ندارد، و بهمين جهت خداى تعالى آن را به كفار مىدهد، و از آخرت نمىدهد، و قدر و
قيمت هر چه هست در زندگى آخرت است، و اگر نبود كه افراد انسان مثل همديگرند و
مساعيشان يكى و نظير هم است، هر آينه زندگى دنيا را مخصوص كفار مىكرد.
[اعتقاد به
تاثير اعمال انسان در پيدايش حوادث عمومى به معناى انكار نظام عليت در جهان طبيعت
نيست]
حال اگر كسى
بگويد: حوادث عمومى و مخصوصا از قبيل سيلها، و زلزلهها، و بيماريهاى واگير، و
جنگ و جدالها، هر يك براى خود علل طبيعى دارد، عللى كه اختصاص به يك قوم و دو قوم
ندارد، هر وقت و هر جا آن علل پيدا شد، معلولشان هم پيدا مىشود، چه مردم آنجا
صالح باشند و چه طالح، و بنا بر اين ديگر معنا ندارد پيدايش آنها را به اعمال خوب
و بد تعليل و توجيه كنيم، و اينگونه تعليلها فرضيههايى است، دينى كه با واقع
مطابقت ندارد.
در پاسخ
مىگوئيم: اين يك اشكال فلسفى است كه منافاتى با بحث تفسيرى ما كه مربوط است به
آنچه از كلام خدا استفاده مىشود ندارد، و ما به زودى اين اشكال را در بحث فلسفى
جداگانهاى در تفسير آيه:(وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرى
آمَنُوا وَ اتَّقَوْا لَفَتَحْنا عَلَيْهِمْ بَرَكاتٍ مِنَ السَّماءِ)[2] بطور مفصل متعرض
مىشويم ان شاء اللَّه.
و خلاصه بحثى
كه در آنجا خواهيم كرد اين است كه اين اشكال ناشى از بدفهمى و عدم توجه به منطق
قرآن است، و اهل قرآن خيال كردهاند اينكه قرآن و اهل آن اعمال نيك و بد مردم را
باعث حدوث حوادثى نيك و بد مىدانند، مىخواهند به كلى علل طبيعى را از عليت
[1] اگر نبود كه همه مردم بايد در تحت يك نظام قرار بگيرند، هر
آينه براى هر كس كه به رحمان كفر مىورزند براى خانههاشان سقفها از نقره و
پلهها قرار مىداديم: تا بالا روند و خودنمايى كنند و براى خانههاشان دروازهها
و تختها قرار مىداديم، كه بر آنها تكيه كنند، و زيور آلاتى قرار مىداديم، و همه
آنها بجز سرگرمى زندگى دنيا چيزى نيست و زندگى آخرت نزد پروردگارت خاص متقين
است. سوره زخرف آيه 35