نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 2 صفحه : 216
سوم مساله خالى نبودن زمين از حجت است، كه ان شاء
اللَّه بيانش خواهد آمد.
[روايتى
مشهور در باره عدد انبياء و رسل و كتب مرسله]
و در معانى و
خصال از عتبه ليثى از ابى ذر رحمة اللَّه عليه نقل كرده كه گفت به رسول خدا ص عرضه
داشتم: انبيا چند نفر بودند؟ فرمود: صد و بيست و چهار هزار نفر، پرسيدم: مرسلين از
آنان چند نفر بودند؟ فرمود: سيصد و سيزده نفر كه خود جمعيتى بسيارند، پرسيدم:
اولين پيغمبر چه كسى بود؟ فرمود: آدم پرسيدم: آدم جزء مرسلين بود؟ فرمود: بله خدا
او را به دست قدرت خود بيافريد، و از روح خود در او بدميد. آن گاه فرمود: اى ابا
ذر چهار تن از انبيا سريانى بودند آدم، و شيث، و اخنوخ، (كه همان ادريس باشد، و او
اولين كسى است كه با قلم خط نوشت)، و چهارم نوح ع، و چهار نفر ديگر از عرب بودند
هود، صالح، شعيب، و پيامبر تو محمد ص و اولين پيغمبر از بنى اسرائيل موسى، و آخرين
ايشان عيسى (و بين آن دو) ششصد پيغمبر بودند.
پرسيدم: يا
رسول اللَّه خداى تعالى چند كتاب نازل كرده؟ فرمود صد كتاب كوچك و چهار كتاب بزرگ،
و خداى تعالى پنجاه صحيفه بر شيث نازل كرد، و سى صحيفه بر ادريس و بيست صحيفه بر
ابراهيم، و چهار كتاب بزرگ تورات و انجيل و زبور و فرقان است.[1]
مؤلف: اين روايت كه مخصوصا صدر آن متعرض عدد انبيا و مرسلين است، از روايات مشهور
است، كه هم شيعه آن را نقل كرده و هم سنى در كتب خود نقل كردهاند، و اين معنا را
صدوق در خصال و امالى از حضرت رضا ع از آباء گرامش از رسول خدا ص و از زيد بن على
از آباء گرامش از امير المؤمنين نقل كرده، ابن قولويه هم در كامل الزيارة، و سيد
در اقبال از امام سجاد ع و در بصائر از امام باقر ع نقل كردهاند.[2]
[روايتى در
باره مراد از رسول و نبى و اشاره به نسبت بين آن دو]
و در كافى از
امام باقر ع نقل كرده كه در تفسير آيه: (وَ كانَ
رَسُولًا نَبِيًّا ...) فرمود: پيغمبرى كه در خواب فرشته را مىبيند، و
صداى او را مىشنود ولى خود فرشته را نمىبيند نبى، و پيغمبرى كه صوت فرشته را
مىشنود ولى در خواب فرشته را نمىبيند بلكه در بيدارى مىبيند رسول است.[3] مؤلف: و در اين معنا رواياتى ديگر
آمده و ممكن است از امثال آيه: