نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 2 صفحه : 206
غايت و يگانه نتيجه، و اين معنا به ملازمهاى
روشن مستلزم آن است كه خداى تعالى هم همان را كه رسول دستور مىدهد اراده كرده
باشد، و خلاصه آنچه رسول با قول و فعل خود از مردم مىخواهد خدا هم بخواهد، چون
قول و فعل هر يك وسيلهاى براى تبلغاند، حال اگر فرض كنيم رسول در تبليغ خود
مرتكب خطايى در قول يا فعل شود، و يا مرتكب خطايى در فهميدن وحى گردد، اين خطا را
از مردم خواسته، در حالى كه خدا از مردم جز حق نمىخواهد.
و همچنين اگر
فرض كنيم معصيتى از رسول سر بزند يا قولى و يا عملى از آنجا كه قول و فعل پيغمبر
حجت است، همين معصيت را از مردم خواسته است، در نتيجه بايد بگوئيم يك قول يا فعل
گناه در عين اينكه، مبغوض و گناه است، محبوب و اطاعت هم هست، و خدا در عين اينكه
آن را نخواسته، آن را خواسته است و در عين اينكه از آن نهى كرده به آن امر نموده
است، و خداى تعالى متعالى از تناقض در صفات و افعال است.
و چنين
تناقضى از خدا سر نمىزند، حتى در صورتى هم كه به قول بعضىها تكليف ما لا يطاق را
جايز بدانيم، و بگوئيم براى خدا جايز است كه خلق را بما لا يطاق تكليف كند، براى
اينكه تكليف به تناقض تكليفى است كه خودش محال است، نه اينكه تكليف به محال باشد،
دليل اينكه تكليفى است محال، اين است كه در مورد يك عمل هم تكليف است هم لا تكليف،
هم اراده است و هم لا اراده، هم حب است و هم لا حب، هم مدح است و هم ذم.
باز از جمله
آياتى كه بر عصمت انبيا دلالت دارد آيه شريفه زير است:(رُسُلًا
مُبَشِّرِينَ وَ مُنْذِرِينَ لِئَلَّا يَكُونَ لِلنَّاسِ عَلَى اللَّهِ حُجَّةٌ
بَعْدَ الرُّسُلِ)[1] براى اينكه
ظهور در اين دارد كه خداى سبحان مىخواهد عذرى براى مردم نماند: و در هر عملى كه
معصيت و مخالفت با او است حجتى نداشته باشند، و نيز ظهور در اين دارد كه قطع عذر و
تماميت حجت تنها از راه فرستادن رسولان ع است، و معلوم است كه اين غرض وقتى حاصل
مىشود كه از ناحيه خود رسولان عمل و قولى كه با اراده و رضاى خدا موافقت ندارد
صادر نشود، و نيز خطايى در فهم وحى و تبليغ آن مرتكب نشوند، و گرنه مردم در
گنهكارى خود معذور خواهند بود، و مىتوانند حجت بياورند كه ما تقصيرى نداشتيم.
زيرا پيغمبرت را ديديم كه همين گناه را مىكرد، و يا پيغمبرت به ما اينطور دستور
داد، و اين نقض غرض خداى تعالى است، و حكمت خدا با نقض غرض نمىسازد.
[سبب و
منشا عصمت انبياء (ع) نيرو و ملكه نفسانى آنها است نه عامل و سببى خارج از وجود
ايشان]
حال اگر
بگويى: همه آياتى كه تا اينجا مورد استدلال قرار داديد بيش از اين دلالت
[1] انبيا بشارت ده و بيمرسان بودند تا ديگر بعد از آمدن رسولان
حجتى براى مردم و عليه خدا باقى نماند. سوره نسا آيه 164
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 2 صفحه : 206