و نيز
فرموده:(وَ ما كانَ النَّاسُ إِلَّا أُمَّةً واحِدَةً، فَاخْتَلَفُوا،
وَ لَوْ لا كَلِمَةٌ سَبَقَتْ مِنْ رَبِّكَ لَقُضِيَ بَيْنَهُمْ فِيما فِيهِ
يَخْتَلِفُونَ)[2].
و منظور از
كلمهاى كه در اين دو آيه بدان اشاره شد، همان كلامى است كه در آغاز خلقت به آدم
فرمود كه:(وَ لَكُمْ فِي الْأَرْضِ مُسْتَقَرٌّ وَ مَتاعٌ إِلى
حِينٍ)[3].
و اختلاف در
دين را مستند به بغى (حسادت و طغيان) كرد نه مستند به فطرت، و اين براى اين جهت
بود كه دين فطرى است، و چيزى كه سرچشمه از فطرت دارد خلقت در آن نه دگرگونگى
مىپذيرد و نه گمراهى، و در نتيجه حكمش مختلف نمىشود، هم چنان كه در باره فطرى
بودن دين فرموده:(فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنِيفاً، فِطْرَتَ اللَّهِ
الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْها، لا تَبْدِيلَ لِخَلْقِ اللَّهِ، ذلِكَ الدِّينُ
الْقَيِّمُ)[4].
اين فرازهايى
بود كه در حقيقت زيربناى تفسير آيه مورد بحث است.
انسان بعد
از دنيا
سپس خداى تعالى
خبر مىدهد از اينكه انسان به زودى از اين زندگى اجتماعيش كوچ نموده در عالمى ديگر
و منزلگاهى ديگر فرود مىآيد، و آن عالم را برزخ ناميده، و فرموده:
كه بعد از آن
منزلگاه منزلى ديگر هست، كه سرمنزل انسانها است، و آن را خانه آخرت ناميده،
[1] برايتان از دين همان را تشريع كرد كه به نوح و به تو و به
ابراهيم و موسى و عيسى وحى و توصيه كرديم، و آن اين بود كه دين را بپا داريد، در
آن متفرق و پراكنده نشويد- تا آنجا كه مىفرمايد- و تفرقه نينداختند مگر بعد از
آنكه عالم بدان شدند، ولى حسادت و طغيان به اختلاف وادارشان كرد، و اگر نبود قضايى
كه قبلا از ناحيه پروردگارت رانده شده كه هر امتى تا مدتى زندگى كند نسلشان را قطع
مىكرديم.
سوره شورا آيه 14
[2] مردم تنها يك امت بودند، ولى بعدها اختلاف كردند، و اگر
قضايى از پيش از ناحيه پروردگار تو رانده نشده بود، ميان آنان در آنچه اختلاف
مىكردند حكم مىشد. سوره يونس آيه 19
[3] شما در زمين تا مدتى معين قرار داريد. سوره بقره آيه
23
[4] رو به سوى دين حنيف آر دينى كه همان فطرتى است كه بشر را بر
آن فطرت آفريده، و معلوم است كه خلقت خدا دگرگونگى ندارد، و دين استوار هم همين
دين است كه از نهاد خود بشر سرچشمه گرفته است. سوره روم آيه 30
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 2 صفحه : 183