نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 2 صفحه : 168
مكلف به پيروى آن دين شوند؟ و در نتيجه بينشان
اختلاف بيفتد، يك دسته به دين خدا بگروند، دستهاى ديگر كافر شوند، و اين معنا را
اينطور بيان كرده: كه انسان- اين موجودى كه به حسب فطرتش اجتماعى و تعاونى است- در
اولين اجتماعى كه تشكيل داد يك امت بود، آن گاه همان فطرتش وادارش كرد تا براى
اختصاص دادن منافع به خود با يكديگر اختلاف كنند، از اينجا احتياج به وضع قوانين
كه اختلافات پديد آمده را برطرف سازد پيدا شد، و اين قوانين لباس دين به خود گرفت،
و مستلزم بشارت و انذار و ثواب و عقاب گرديد، و براى اصلاح و تكميلش لازم شد
عباداتى در آن تشريع شود، تا مردم از آن راه تهذيب گردند، و به منظور اين كار
پيامبرانى مبعوث شدند، و رفته رفته آن اختلافها در دين راه يافت، بر سر معارف دين
و مبدأ و معادش اختلاف كردند، و در نتيجه به وحدت دينى هم خلل وارد شد، شعبهها و
حزبها پيدا شد، و به تبع اختلاف در دين اختلافهايى ديگر نيز در گرفت، و اين
اختلافها بعد از تشريع دين به جز دشمنى از خود مردم ديندار هيچ علت ديگرى نداشت،
چون دين براى حل اختلاف آمده بود، ولى يك عده از در ظلم و طغيان خود دين را هم با
اينكه اصول و معارفش روشن بود و حجت را بر آنان تمام كرده بود مايه اختلاف كردند.
پس در نتيجه
اختلافها دو قسم شد، يكى اختلاف در دين كه منشاش ستمگرى و طغيان بود، يكى ديگر
اختلافى كه منشاش فطرت و غريزه بشرى بود، و اختلاف دومى كه همان اختلاف در امر
دنيا باشد باعث تشريع دين شد، و خدا به وسيله دين خود، عدهاى را به سوى حق هدايت
كرد، و حق را كه در آن اختلاف مىكردند روشن ساخت، و خدا هر كس را بخواهد به سوى
صراط مستقيم هدايت مىكند.
پس دين الهى
تنها و تنها وسيله سعادت براى نوع بشر است، و يگانه عاملى است كه حيات بشر را
اصلاح مىكند، چون فطرت را با فطرت اصلاح مىكند، و قواى مختلف فطرت را در هنگام
كوران و طغيان تعديل نموده، براى انسان رشته سعادت زندگى در دنيا و آخرتش را منظم
و راه ماديت و معنويتش را هموار مىنمايد، اين بود يك تاريخ اجمالى از حيات
اجتماعى و دينى نوع انسان، اجمالى كه از آيه شريفه مورد بحث استفاده مىشود، و اگر
آن را به تفصيل بيان نكرد، در حقيقت به تفصيلى كه در ساير آيات آمده اكتفاء نموده
است.
آغاز خلقت
انسان
گفتيم آيات
ديگر قرآن كه هر كدام در جايى قرار دارد تفصيل تاريخ بشريت را بيان كرده، و حاصل
اين تفصيل اين است كه نوع انسانى (البته نه تمامى انواع انسانها كه حتى
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 2 صفحه : 168