نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 2 صفحه : 102
ابتدايى و ناشى از دعوتى ابتدايى بوده است.
بحث
اجتماعى [ (در بيان اينكه هر قتال و مبارزهاى جنبه دفاعى دارد)]
در اين معنا
هيچ شكى نيست كه اجتماع هر جا تحقق يافته چه اجتماع نوع انسان، و چه اجتماعات
مختلفى كه احيانا در انواعى از حيوانات (چون مورچه و موريانه و زنبور عسل)
مىبينيم، مبنى بر احساس فطرى آن موجود به احتياج بدان بوده، سادهتر بگويم موجودى
كه مىبينيم اجتماعى زندگى مىكند، بدين جهت دست به تشكيل اجتماع زده كه فطرتش حكم
كرده به اينكه تو محتاج هستى كه اجتماعى زندگى كنى، و گرنه هستى و بقايت در معرض
خطر قرار مىگيرد.
و همانطور كه
فطرتش به او حق داده در حفظ وجود و بقايش در ساير موجودات كه دخالتى در حفظ وجودش
دارند تصرف كند، انسان نيز در جماد و نبات و حيوان و حتى در انسان به هر وسيله
ممكن، تصرف مىكند، و براى خود چنين حقى قائل است هر چند كه مزاحم حقوق حيوانات
ديگر و يا كمال نبات و جماد باشد و نيز به حيوان حق داده كه در گياهان و جمادات
تصرف كند، و خود را صاحب چنين حقى بداند، همين طور فطرتش به او اين حق را داده كه
از حقوق مشروع خود دفاع كند، چون مشروعيت آن حقوق هم به فطرتش ثابت شده، و معلوم
است كه حق تصرف بدون حق دفاع تمام نمىشود (اگر واقعا تصرف در فلان موجود حق مشروع
من است، بايد حق داشته باشم كه از تصرف ديگران جلوگيرى بعمل آورم، و گرنه ديگران
مزاحم من خواهند شد).
آرى دنيا دار
تزاحم و ناموس حاكم بر آن، ناموس تنازع در بقا است، پس هر نوعى كه گفتيم به حكم
فطرتش مىخواهد هستى و بقاى خود را حفظ كند، با همان شعور فطرى اين حق را هم براى
خود قائل است كه از حقوق و منافع خود دفاع كند، و اذعان و اعتقاد دارد كه اين عمل
برايش مباح است، همانطور كه معتقد بود تصرف در موجودات ديگر برايش جايز و مباح
است.
و هيچ دليلى
بهتر از مشاهدات ما در انواع حيوانات نيست، كه مىبينيم هر حيوانى براى روزى كه
بخواهد از حق خود دفاع كند بدنش مجهز به ادوات دفاع شده، مثلا در سرش شاخ روئيده،
يا در سر انگشتانش چنگ، و يا در دهانش انياب روئيده، و يا ظلف و خار و منقار و يا
چيز ديگرى دارد، و يا اگر به هيچ يك از اين سلاحها مجهز نشده، براى دفاع از هستى
و
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 2 صفحه : 102