responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 19  صفحه : 85

صورت وقف در آورده باشد كه ديگر ورثه‌اش آن را به ارث نبرند. سوم سنت هدايتى كه باب كرده باشد و بعد از مرگش مردم به آن سنت عمل كنند و راه درست را بروند. و چهارم فرزند صالحى كه بعد از مردن خود او براى پدر استغفار كند[1].

مؤلف: اين سه روايت- كه البته در اين معنا روايات بسيار زياد ديگرى نيز از ائمه اهل بيت (ع) هست- در حقيقت، سعى در آيه شريفه‌(وَ أَنْ لَيْسَ لِلْإِنْسانِ إِلَّا ما سَعى‌) را توسعه مى‌دهد، كه قبلا هم به آن اشاره كرديم.

[رواياتى در باره انديشه كردن در باره خدا، در ذيل آيه:(وَ أَنَّ إِلى‌ رَبِّكَ الْمُنْتَهى‌)]

و در اصول كافى به سند خود از سليمان بن خالد روايت كرده كه گفت: امام صادق (ع) فرمود: خداى تعالى مى‌فرمايد:(وَ أَنَّ إِلى‌ رَبِّكَ الْمُنْتَهى‌)، پس بايد از اين كلام اين نتيجه را هم گرفت كه وقتى رشته بگومگوها به خداى تعالى كشيده شد، ديگر بايد دم فرو بست، و در آن وادى قدم نگذاشت‌[2].

مؤلف: اين استفاده‌اى كه امام از آيه مذكور كرده، در حقيقت توسعه‌اى است كه در معناى انتهاء داده است.

و نيز در همان كتاب به سند خود از ابى عبيده حذاء روايت كرده كه گفت: امام ابو جعفر (ع) به من فرمود: اى زياد زنهار از خصومتها بپرهيز، كه خصومت آدمى را به مرض شك مبتلا مى‌كند، و عمل انسان را حبط و بى‌اثر مى‌سازد، و صاحبش را هلاك مى‌كند، و اى بسا يك كلمه از زبان او در آيد، كه به جرم آن ديگر آمرزيده نشود، آرى در گذشته نيز مردمى بودند كه علم آن وظايفى كه داشتند رها كردند، و به طلب علمى برخاستند كه ربطى به وظائفشان نداشت، و در نتيجه بگومگوهايشان به خدا منتهى شد، و در آن مساله دچار حيرت شدند، به طورى كه اگر يكى از آنها را از جلو صدا مى‌زدند او به عقب سر خود بر مى‌گشت كه ببيند كيست كه صدايش مى‌زند، و يا از عقب سر صدايش مى‌زدند، او به شخصى كه پيش رويش بود پاسخ مى‌داد، و نيز مى‌گويد: در روايتى ديگر فرمود: در زمين سرگردان شدند[3] و در الدر المنثور است كه: ابو الشيخ از ابو ذر روايت كرده كه گفت: رسول خدا 6 فرمود: در خلقت (كه آثار صنع خدا است هر چه مى‌خواهيد) تفكر بكنيد، ولى در خود خدا تفكر مكنيد، كه هلاك مى‌شويد[4].


[1] خصال، ج 1، ص 151، ح 184.

[2] اصول كافى، ج 1، ص 92، ح 2.

[3] اصول كافى، ج 1، ص 92، ح 4.

[4] الدر المنثور، ج 6، ص 130.

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 19  صفحه : 85
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست