responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 19  صفحه : 644

پس معناى اينكه فرمود:(يَوْمَ يُكْشَفُ عَنْ ساقٍ وَ يُدْعَوْنَ إِلَى السُّجُودِ فَلا يَسْتَطِيعُونَ) اين شد كه اى پيامبر به ياد آر روزى را كه بر اين كفار بسيار سخت خواهد شد، و چون دعوت مى‌شوند براى خدا سجده كنند نمى‌توانند بكنند، چون حالت خضوع براى خدا در دل ندارند، و در دنيا به خاطر تكبرى كه داشتند چنين ملكه‌اى كسب نكردند، روز قيامت هم روز كشف باطن آدمى است، وقتى باطن در دنيا باطنى بوده كه نگذاشته ايشان خاضع شوند، در آخرت هم نخواهد گذاشت.

(خاشِعَةً أَبْصارُهُمْ تَرْهَقُهُمْ ذِلَّةٌ)- اين دو جمله براى نائب فاعل در جمله يدعون كه همان كفار مجرم باشند دو حال هستند كه مى‌فرمايد: در حالى كه چشمهايشان از شرم به زير افتاده است، و در حالى كه ذلت قهرى سراپاى آنان را فرا گرفته. و اگر خشوع را به چشم‌ها نسبت داده براى اين است كه اولين عضوى كه خشوع قلبى را حكايت مى‌كند چشم است.

(وَ قَدْ كانُوا يُدْعَوْنَ إِلَى السُّجُودِ وَ هُمْ سالِمُونَ)- مراد از سالم بودن ، سالم بودنشان از آفات و امراضى است كه در آن روز به خاطر استكبار، گريبانشان را گرفت و نگذاشت حق را بپذيرند، و يا منظور مطلق استطاعت و قدرت بر سجود در دنيا است، مى‌فرمايد: آن روز كه دعوت مى‌شدند در برابر خداى سبحان سجده كنند با اينكه سالم بودند و مى‌توانستند سجده كنند و بهترين تمكن را داشتند سجده نكردند و به دعوت انبيا اعتنا ننمودند.

بعضى‌[1] گفته‌اند: منظور از سجود نماز است. ولى درست نيست، (چون دليلى بر آن نيست).

(فَذَرْنِي وَ مَنْ يُكَذِّبُ بِهذَا الْحَدِيثِ) منظور از كلمه هذا الحديث قرآن كريم است، و جمله‌(فَذَرْنِي وَ مَنْ يُكَذِّبُ ...)، كنايه است از اينكه خداى تعالى به تنهايى براى عذاب آنان كافى است، و دست از ايشان بر نخواهد داشت، و اين تعبير خود نوعى تسليت براى رسول خدا 6، و تهديدى براى كفار نيز هست.

[معناى استدراج كفار و مكذبان ((سَنَسْتَدْرِجُهُمْ مِنْ حَيْثُ لا يَعْلَمُونَ‌))]

(سَنَسْتَدْرِجُهُمْ مِنْ حَيْثُ لا يَعْلَمُونَ) اين جمله، جمله‌اى است استينافى و مستقل، و در آن كيفيت أخذ خدا و عذاب كردنشان را بيان مى‌كند، عذاب كردنى كه اجمالش از آيه فذرنى ... استفاده مى‌شد، و كلمه استدراج كه مصدر فعل نستدرجهم است، به اين معناست كه درجه كسى را به تدريج و خرده خرده پايين بياورند، تا جايى كه شقاوت و بدبختيش به نهايت برسد و در ورطه هلاكت بيفتد، خداى تعالى وقتى بخواهد با كسى چنين معامله‌اى بكند، نعمت پشت سر


[1] مجمع البيان، ج 10، ص 339.

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 19  صفحه : 644
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست