responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 19  صفحه : 585

به هيچ حدى و منتهى به هيچ نهايتى نيست، و لازمه اطلاق ملك هم به حسب سياق همين است، هر چند كه صرف نظر از سياق، مطلق آوردن ملك (كه از صفات فعل است) از لوازم اطلاق قدرت است كه از صفات ذات است.

در اين آيه شريفه علاوه بر آنچه افاده نمود، اشاره‌اى هم به حجتى دارد كه با آن حجت بر امكان معاد استدلال مى‌شود، و توضيحش به زودى مى‌آيد.

[وجه اينكه فرمود:(خَلَقَ الْمَوْتَ ...)]

(الَّذِي خَلَقَ الْمَوْتَ وَ الْحَياةَ لِيَبْلُوَكُمْ أَيُّكُمْ أَحْسَنُ عَمَلًا وَ هُوَ الْعَزِيزُ الْغَفُورُ) كلمه حيات در مورد چيزى بكار مى‌رود كه آن چيز حالتى دارد كه به خاطر داشتن آن حالت داراى شعور و اراده شده است. و كلمه موت به معناى نداشتن آن حالت است، چيزى كه هست به طورى كه از تعليم قرآن برمى‌آيد معناى ديگرى به خود گرفته، و آن عبارت از اين است كه همان موجود داراى شعور و اراده از يكى از مراحل زندگى به مرحله‌اى ديگر منتقل شود، قرآن كريم صرف اين انتقال را موت خوانده با اينكه منتقل شونده شعور و اراده خود را از دست نداده، هم چنان كه از آيه‌( نَحْنُ قَدَّرْنا بَيْنَكُمُ الْمَوْتَ‌) ...(فِي ما لا تَعْلَمُونَ )[1] اين معنا استفاده مى‌شد، بنا بر اين ديگر نبايد پرسيد: چرا در آيه مورد بحث فرموده: خدا موت و حيات را آفريده مگر مرگ هم آفريدنى است؟ چون گفتيم: از تعليم قرآن برمى‌آيد كه مرگ به معناى عدم حيات نيست، بلكه به معناى انتقال است. امرى است وجودى كه مانند حيات خلقت‌پذير است.

علاوه بر اين اگر مرگ را امر عدمى بگيريم، همانطور كه عامه مردم هم چنين مى‌پندارند، باز خلقت پذير هست، چون اين عدم با عدمهاى صرف فرق دارد و مانند كورى و تاريكى، عدم ملكه است، كه حظى از وجود دارد.

[مفاد اينكه در تعليل آفرينش موت و حيات فرمود:(لِيَبْلُوَكُمْ أَيُّكُمْ أَحْسَنُ عَمَلًا)]

جمله‌(لِيَبْلُوَكُمْ أَيُّكُمْ أَحْسَنُ عَمَلًا) بيانگر هدف از خلقت موت و حيات است، و با در نظر گرفتن اينكه كلمه بلاء (كه مصدر ليبلوكم است) به معناى امتحان است، معناى آيه چنين مى‌شود: خداى تعالى شما را اينطور آفريده كه نخست موجودى زنده باشيد، و سپس بميريد، و اين نوع از خلقت مقدمى و امتحانى است، و براى اين است كه به اين وسيله خوب شما از بدتان متمايز شود، معلوم شود كدامتان از ديگران بهتر عمل مى‌كنيد، و معلوم است كه اين امتحان و اين تمايز براى هدفى ديگر است، براى پاداش و كيفرى است كه بشر با آن مواجه خواهد شد.


[1] ما در ميان شما مرگ را مقدر ساختيم ... در آنچه كه نمى‌دانيد. سوره واقعه، آيه 60 و 61.

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 19  صفحه : 585
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست