نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 19 صفحه : 432
بحث
روايتى [ (رواياتى در باره نامهاى پيامبر اكرم 6،
بشارت عيسى، فاصله بين عيسى و پيامبر اسلام 6]
در
تفسير قمى در ذيل آيه(إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الَّذِينَ
يُقاتِلُونَ فِي سَبِيلِهِ صَفًّا كَأَنَّهُمْ بُنْيانٌ مَرْصُوصٌ)
گفته است: يعنى چنان صف مىبندند كه گويى بنيانى استوار و انهدامناپذيرند[1].
و
در مجمع البيان در ذيل آيه(وَ إِذْ قالَ مُوسى لِقَوْمِهِ
يا قَوْمِ لِمَ تُؤْذُونَنِي وَ قَدْ تَعْلَمُونَ أَنِّي رَسُولُ اللَّهِ
إِلَيْكُمْ) گفته: در قصه قارون روايت شده كه توطئهاى عليه موسى (ع) چيد، و آن
اين بود كه زنى را وادار كرد كه بگويد موسى با من زنا كرده. و نيز جمعى را وادار
كرد كه بگويند موسى برادرش هارون را به قتل رسانده[2].
و
در تفسير قمى در ذيل جمله(وَ مُبَشِّراً بِرَسُولٍ
يَأْتِي مِنْ بَعْدِي اسْمُهُ أَحْمَدُ ...)، آمده كه
امام (ع) فرموده: بعضى از يهوديان- خدا لعنتشان كند- از رسول خدا 6 پرسيدند: چرا
به نام احمد و محمد و بشير و نذير ناميده شدى. فرمود: اما محمد ناميده شدم، بدين
جهت كه من در زمين محمود (و از نظر دوست و دشمن ستودهام). و اما أحمد ناميده شدم
بدين جهت كه من در آسمان احمد (و ستودهتر از ستودگيم در زمينم). و اما بشير
خوانده شدم به خاطر اين كه هر كس مرا اطاعت كند به بهشت بشارت دارد. و نذير خوانده
شدم چون خدا هر كسى را كه نافرمانيم كند از آتش انذار كرده[3].
و
در الدر المنثور است كه ابن مردويه از عرباض بن ساريه روايت كرده كه در باره همان
آيه گفته است: من از رسول خدا 6 شنيدم كه فرمود: من در ام الكتاب، عبد اللَّه و
خاتم النبيين بودم در حالى كه آدم در بين آب و گل خود بود، و به زودى تاويل اين
سخن را مىگويم: من دعاى ابراهيم، و بشارت عيسى و رؤياى مادرم هستم.
ابراهيم
دعا كرد كه نبوت را در ذريهاش قرار دهد، و عيسى به آمدنم بشارت داد، و مادرم در
خواب ديد كه نورى از او خارج شد، كه با آن كاخهاى شام را برايش روشن كرد[4].
و
در عيون الاخبار به سند خود از صفوان بن يحيى صاحب السابرى روايت كرده كه گفت: ابو
قره دوست جاثليق از من درخواست كرد وسيله ديدارش با امام رضا (ع) را