نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 19 صفحه : 384
گناهكاران
او را در آنچه تشريع كرده و بشر را به سويش مىخواند عاجز مىسازد، و نه مخالفت
معاندان، و نه پاداش مطيعان و اجر نيكوكاران در درگاهش ضايع مىگردد.
و
همين عنايت كه گفتيم باعث شد گفتار در سه آيه با ذكر اسم عزيز و
حكيم ختم شود، و به طور اشاره بفهماند كه كلام او هم عزيز و حكيم است، باعث
شد كه در آغاز هر سه آيه نام اللَّه تكرار شده، و مقدم بر ساير اسماء ذكر شود. و
نيز باعث شد كه اسم عزيز با اسم حكيم دوباره ذكر شود، با اينكه در وسط آيه دوم ذكر
شده بود.
و
اينكه گفتيم توصيف خدا به دو وصف عزيز و حكيم اشاره دارد به اينكه كلامش هم، عزيز
و حكيم است، از اين بابت بود كه در قرآن كريم كلام خود را هم عزيز و حكيم خوانده،
يك جا فرموده:(وَ إِنَّهُ لَكِتابٌ عَزِيزٌ)[1]، و
جايى ديگر فرموده:(وَ الْقُرْآنِ الْحَكِيمِ)[2].
بحث
روايتى [ (رواياتى در باره بعضى اسماء و صفات خداوند، و در باره محاسبه نفس و نظر
در اعمال).]
در
مجمع البيان در تفسير جمله(عالِمُ الْغَيْبِ وَ
الشَّهادَةِ) از امام ابى جعفر (ع) روايت آورده كه فرمود: غيب عبارت است از چيزى
كه تا كنون نبوده، و شهادت چيزهايى است كه بوده[3].
مؤلف:
البته اين تفسير تفسير به بعضى از مصاديق است، نه اينكه معناى غيب و شهادت تنها
همين باشد كه در روايت آمده. و ما رواياتى را كه در تفسير اسم جلاله و دو اسم
رحمان و رحيم آمده در سوره فاتحه آورديم.
و
در توحيد به سند خود از ابى بصير از امام ابى جعفر باقر (ع) روايت كرده كه در ضمن
حديثى فرمود: خداى تعالى از ازل حى و زنده بوده، اما حى بدون حيات. و از ازل ملك و
قادر بوده، حتى قبل از اينكه چيزى را ايجاد كرده باشد، و بعد از آنكه خلق را
بيافريد ملكى جبار شد[4].
مؤلف:
اينكه فرمود: حى بدون حيات معنايش اين است كه حيات او مانند حيات
موجودات زنده چيزى غير از ذات و زائد بر ذاتش نيست، بلكه حياتش عين ذات او