نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 19 صفحه : 29
به دروغ به
خدا نسبت مىدهد، و به او افتراء مىبندد، نه، بلكه از آنجا كه ايمان ندارند قرآن
را با چنين سخنانى منسوب مىدارند.
(فَلْيَأْتُوا بِحَدِيثٍ مِثْلِهِ إِنْ كانُوا صادِقِينَ)
اين جمله، پاسخ از سخن ايشان است كه مىگفتند: تقوله ، مىفرمايد: اگر
اين قرآن، كلام رسول خدا 6 بود، بايد كلامى بشرى و نظير ساير كلامها مىبود، و
ساير كلامها مثل آن بودند، در نتيجه بايد ساير مردم هم بتوانند سخنى مثل آن
بياورند، و ما در سابق- در تفسير آيه 23 سوره بقره- بحثى پيرامون اعجاز قرآن
گذرانديم، و در آنجا مفصل صحبت كرديم.
ممكن
هم هست آيه شريفه را رد همه مطالب گذشته كفار بگيريم كه مىگفتند رسول خدا 6
مجنون يا شاعر است، يا مىگفتند: اين سخنان را خود او درست كرده و به خدا نسبت
مىدهد، و آن وقت بگوييم آيه شريفه در رد اين سخنان مىگويد، عجز بشر از آوردن مثل
آن اجازه نمىدهد كه قرآن كلام غير خدا باشد. ولى ظهور آيه در آنچه به نظر ما رسيد
بيشتر است.
[چند
وجه در معناى آيه:(أَمْ خُلِقُوا مِنْ غَيْرِ شَيْءٍ ...)]
(أَمْ خُلِقُوا مِنْ غَيْرِ شَيْءٍ أَمْ هُمُ الْخالِقُونَ)
اينكه در اين آيه كلمه شىء بدون الف و لام و به اصطلاح، نكره آمده،
به تقدير صفتى است كه مناسب با مقام باشد، مثلا بگوييم تقدير كلام اينطور
است: و يا ايشان از غير آن چيزى كه ديگران از آن خلق شدهاند، خلق
شدهاند .
و
معناى آيه چنين است: بلكه مىپرسيم: آيا اين تكذيب كنندگان از غير آن چيزى كه ساير
افراد بشر از آن آفريده شدهاند، خلق شدهاند؟ و در نتيجه ساير افراد بشر صلاحيت
دارند كه خدا رسولانى به سويشان بفرستد و آن رسولان به سوى حق دعوتشان بكنند و
ايشان با عبوديت خدا به كمال مطلوب خود برسند، و اما اين تكذيب كنندگان به خاطر
اينكه خلقتشان از چيزى ديگر است اصلا تكليفى ندارند، و امر و نهيى متوجهشان
نمىشود و ثواب و عقابى در كارشان نيست؟
مفسرين
در معناى آيه، أقوالى ديگر دارند، كه ذيلا از نظر خواننده مىگذرد:
1-
آيا اين مكذبين، بدون خالقى خلق شدهاند و بدون مقدرى اين چنين تقديرى بديع و محير
العقول به خود گرفتهاند تا احتياجى به خالق و مدبرى كه امورشان را تدبير كند
نداشته باشند؟[1].