responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 19  صفحه : 261

از آن باشد، چون اگر خداى سبحان ازلى و ابدى زمانى بود، بايد ذات مقدس او هم مانند همه زمانيات، هم در ذاتش و هم در احوالش متغير باشد، چون زمان متغير است، و نسبت به او نيز متجدد مى‌شود، علاوه بر اين اشكال، قبليت و بعديت او به تبع قبليت و بعديت زمان خواهد بود، پس در حقيقت زمان، اول و آخر اصلى است، نه ذات مقدس او.

و همچنين مساله ظاهريت و باطنيت خداى تعالى به حسب مكان نيست- به همان بيانى كه در اوليت و آخريت گفتيم- بلكه خداى تعالى به نفس ذات متعاليه‌اش بر هر چيزى كه فرض شود سبقت دارد، و به نفس ذاتش از هر امرى كه آخر فرض شود مؤخر است، و به همين معنا ظاهر و باطن است و زمان (و مكان) مخلوق او و متاخر از او است.

و در الدر المنثور است كه ابو الشيخ (در كتاب عظمت) از ابن عمر و ابو سعيد از رسول خدا 6 روايت كرده كه فرمود: ناگزير مردم از شما در باره خدا چيزهايى مى‌پرسند تا برسند به اينكه بپرسند: اين خدا كه شما مى‌گوييد قبل از هر چيز بوده، قبل از او چه بوده؟ اگر سؤالشان به اينجا منتهى شد، بگوييد: او قبل از هر چيز اول بوده، و نيز بعد از هر چيز آخر است، پس ديگر چيزى بعد از او نخواهد بود، و او ظاهر و ما فوق هر چيزى، و باطن و نهان‌تر از هر نهان است، و او به هر چيز دانا است‌[1].

[شرح روايتى راجع به علم خداوند]

و در توحيد به سند خود از ابو بصير روايت كرده كه گفت: از امام صادق (ع) شنيدم مى‌فرمود: همواره خداى عز و جل پروردگار ما بوده، و علم ذات او بود، بدون اينكه معلومى داشته باشد، و بعد از آنكه موجودات را آفريد آن وقت علمش بر آن مخلوقات تعلق گرفت، و علمش داراى معلوم شد[2].

مؤلف: مراد از اين علم، چيزى نظير علم ما كه عبارت است از صورتهاى ذهنى، نيست، و علم او به عالمى كه بعدها آفريد نظير علم يك معمار به قيافه خانه‌اى كه بعدها مى‌خواهد بسازد نيست، يك معمار وقتى مى‌خواهد خانه‌اى را بسازد صورتى از آن خانه را در ذهن خود ترسيم نموده، طبق آن نقشه بنا را مى‌سازد، به طورى كه اگر بعد از ساختنش خرابش كرد، باز آن صورت ذهنى به حال خود باقى است، چنين علمى را علم كلى مى‌نامند، كه در مورد خداى تعالى صدقش محال است، بلكه علم او عبارت است از ذات او، و ذاتش عين علم او به معلومات است، و وقتى هم كه معلوم در خارج تحقق مى‌يابد ذات آن معلوم عين علم‌


[1] الدر المنثور، ج 6، ص 171.

[2] توحيد صدوق، ص 139.

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 19  صفحه : 261
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست