نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 19 صفحه : 218
عمر عرضه
داشت: يا رسول اللَّه جمعى كثير از اولين، و اندكى از آخرين؟ رسول خدا 6 فرمود:
بيا و بشنو كه اين آيه هم نازل شده:(ثُلَّةٌ مِنَ الْأَوَّلِينَ وَ ثُلَّةٌ مِنَ الْآخِرِينَ).
آگاه
باش كه از آدم تا من جزء ثله اولين است، و امت من ثله آخرين است، و ما هنوز ثله
خود را تكميل نكردهايم، وقتى تكميل مىشود كه بتوانيم شتران خود را در بيابانهاى
سودان بچرانيم. (و يا سودانيان ما را در چراندن شتران كمك كنند) در حالى كه از
گويندگان لا اله الا اللَّه باشند، و شهادت دهند كه براى خدا شريكى نيست. سيوطى
بعد از نقل اين حديث مىگويد: ابن ابى حاتم اين حديث را به وجهى ديگر و بدون سند
از عروة بن رويم نقل كرده است[1].
[توضيحى
راجع به روايتى كه بر نسخ آيه:(ثُلَّةٌ مِنَ الْأَوَّلِينَ
وَ قَلِيلٌ مِنَ الْآخِرِينَ) با آيه:(ثُلَّةٌ مِنَ الْأَوَّلِينَ وَ ثُلَّةٌ مِنَ الْآخِرِينَ)
دلالت دارد]
و
در همان كتاب آمده كه ابن مردويه از ابو هريره روايت كرده كه گفت: وقتى آيه(ثُلَّةٌ مِنَ الْأَوَّلِينَ وَ قَلِيلٌ مِنَ الْآخِرِينَ)
نازل شد، اصحاب رسول خدا 6 اندوهناك شدند، و پيش خود فكر كردند كه به جز اندكى
از ما از امت محمد نيست (چون مىفرمايد: مقربون جمع كثيرى از گذشتگان، و اندكى از
آيندگانند، و ما آيندگان آن گذشتگانيم) و به همين جهت ظهر همان روز اين آيه نازل
شد كه:(ثُلَّةٌ مِنَ الْأَوَّلِينَ وَ ثُلَّةٌ مِنَ
الْآخِرِينَ)، تا ثله اولين و ثله آخرين به اندازه هم و مقابل هم شوند، در نتيجه
آيه(ثُلَّةٌ مِنَ الْأَوَّلِينَ وَ قَلِيلٌ مِنَ
الْآخِرِينَ) نسخ شد[2].
مؤلف:
زمخشرى در كشاف در تفسير اين آيه مىگويد: اگر بگويى كه در حديث آمده همين كه اين
آيه نازل شد مسلمانان ناراحت شدند، و هم چنان اظهار ناراحتى مىكردند، رسول خدا
6 به طور مداوم به پروردگار خود مراجعه مىكرد، تا آيه(ثُلَّةٌ مِنَ الْأَوَّلِينَ وَ ثُلَّةٌ مِنَ الْآخِرِينَ)
نازل شد، در پاسخ مىگويم: اين حديث به دو دليل درست نيست، اول اينكه اين آيه
شريفه با كمال وضوح در باره سابقين است، كه مىفرمايد: در اولين زياد بودند، و در
آخرين كمتر. و آيه دوم كه مصاديق خود را در اولين و آخرين بسيار دانسته مربوط به
اصحاب يمين است، و لذا مىبينيد كه اين طبقه را و وعدهاى را كه به ايشان داده با
حرف واو بر طبقه سابقين و وعدهاى كه به ايشان داده عطف كرده است (و
اگر هر دو آيه راجع به يك طايفه بود، حاجت به عطف نداشت، و ذكر آن طايفه به عنوان
اصحاب