نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 18 صفحه : 94
براى رفع
ظلم مقاومت مىكنند. پس اين آيه با جمله قبلى كه مىفرمود: و چون خشم
مىگيرند عفو مىكنند منافات ندارد، براى اينكه مقاومت در برابر ظلم و
جلوگيرى از اينكه در اجتماع رخنه يابد بر هر كسى كه قدرت بر آن داشته باشد به حكم
فطرت واجب است، هم چنان كه فرموده:(وَ إِنِ اسْتَنْصَرُوكُمْ فِي الدِّينِ فَعَلَيْكُمُ
النَّصْرُ)[1] و نيز فرموده:(فَقاتِلُوا الَّتِي تَبْغِي حَتَّى
تَفِيءَ إِلى أَمْرِ اللَّهِ)[2].
[وجه
اينكه در جمله(وَ جَزاءُ سَيِّئَةٍ سَيِّئَةٌ مِثْلُها)
عمل متقابل مظلوم در برابر ظالم را سيئه ناميد]
(وَ جَزاءُ سَيِّئَةٍ سَيِّئَةٌ مِثْلُها ...) اين آيه
حكم مظلوم را كه طلب يارى مىكند بيان مىنمايد كه چنين كسى در انتصار خود
مىتواند در مقابل ستمگر رفتارى چون رفتار او داشته باشد كه چنين تلافى و انتقامى
ظلم و بغى نيست.
در
اينجا اين سؤال پيش مىآيد كه اگر تلافى مظلوم، ظلم و بغى نيست چرا آيه مورد بحث
آن را هم سيئة خوانده؟ بعضى در پاسخ از آن گفتهاند: چون در مقابل
سيئه ستمگر قرار گرفته، هم چنان كه قرآن كريم در جاى ديگر فرموده:(فَمَنِ اعْتَدى عَلَيْكُمْ فَاعْتَدُوا عَلَيْهِ بِمِثْلِ مَا اعْتَدى
عَلَيْكُمْ)[3].
زمخشرى
در پاسخ گفته: از اين رو هر دو عمل را سيئه و بد خوانده كه با هر كس چنان رفتار
شود ناراحتش مىكند، ظالم با ظلم خود مظلوم را ناراحت مىكند و مظلوم هم با انتقام
خود ظالم را، پس در آيه شريفه حقيقت معناى كلمه رعايت شده. البته اين نكته را هم
گنجانده كه مجازات ظلم ظالم بايد مثل آن باشد، نه بيشتر، كه در اين صورت عملى است
پسنديده و گر نه عمل زشتى خواهد بود[4].
(فَمَنْ عَفا وَ أَصْلَحَ فَأَجْرُهُ عَلَى اللَّهِ)- وعده جميلى
است به كسانى كه به جاى انتقام عفو و اصلاح مىكنند. و ظاهرا مراد از اصلاح اين
باشد كه مظلوم بين خود و پروردگارش را اصلاح كند. بعضى[5]
هم گفتهاند: مراد از اصلاح، اصلاح بين خود و ظالم بر خويش است، به
[1] و چون از شما مىخواهند كه در دين ياريشان كنيد بر همه شما
واجب است يارى كردن. سوره انفال، آيه 72.
[2] پس با آن طرف كه ستمگر است بجنگيد، تا به امر خدا برگردد.
سوره حجرات، آيه 9.
[3] پس هر كس به شما ظلم كرد، شما هم به او ظلم كنيد به مثل آن
ظلمى كه او به شما كرده.