نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 18 صفحه : 8
شك در كتاب
به ميان آمده، و يا عبارتى كه همين معنا را مىرساند.
با
در نظر گرفتن اين شباهتها ممكن است آدمى حدس بزند كه بين اين حروف و مضامين
سورهاى كه با اين حروف آغاز شده ارتباط خاصى باشد، مؤيد اين حدس آن است كه
مىبينيم سوره اعراف كه با(المص)
آغاز شده، مطالبى را كه در سورههاى الم و سوره صاد هست
در خود جمع كرده. و نيز مىبينيم سوره رعد كه با حروف(المر) افتتاح شده، مطالب هر دو قسم سورههاى الم و
المر را دارد.
از
اينجا استفاده مىشود كه اين حروف رموزى هستند بين خداى تعالى و پيامبرش كه معناى
آنها از ما پنهان است و فهم عادى ما راهى به درك آنها ندارد، مگر به همين مقدار كه
حدس بزنيم بين اين حروف و مضامينى كه در سورههاى هر يك آمده ارتباط خاصى هست.
و
چه بسا اگر اهل تحقيق در مشتركات اين حروف دقت كنند، و مضامين سورههايى را كه
بعضى از اين حروف در ابتداى آنها آمده با يكديگر مقايسه كنند، رموز بيشتر برايشان
كشف شود.
و
اى بسا كه معناى آن روايتى هم كه اهل سنت از على (ع) نقل كردهاند همين باشد، و آن
روايت- بطورى كه در مجمع البيان آمده- اين است كه آن جناب فرمود:
براى هر كتابى نقاط برجسته و چكيدهاى است، و چكيده قرآن حروف الفباء است [1].
[معناى
اينكه فرمود:(كَذلِكَ يُوحِي إِلَيْكَ ...)]
(
كَذلِكَ يُوحِي إِلَيْكَ وَ إِلَى الَّذِينَ مِنْ قَبْلِكَ اللَّهُ الْعَزِيزُ
الْحَكِيمُ) ...(الْعَلِيُّ الْعَظِيمُ ) مقتضاى
اينكه گفتيم محور اصلى غرض اين سوره بيان وحى و تعريف حقيقت آن و اشاره به هدف آن
و نتائجى كه دارد مىباشد، اين است كه اشاره با كلمه كذلك اشاره به
شخص وحى باشد يعنى وحى خصوص اين سوره به رسول خدا 6، در نتيجه تعريف مطلق وحى
نيز هست، چون مطلق وحى را تشبيه كرده به وحيى كه به آن اشاره نموده، و به مخاطب
نشان داده، در نتيجه مضمون آيه مثل اين مىشود كه بگوييم انسان مثل زيد است، در
اينجا نيز مىفرمايد: وحى بطور كلى مثل وحى همين سوره است.
و
بنا بر اين، جمله(إِلَيْكَ وَ إِلَى الَّذِينَ مِنْ قَبْلِكَ) در
معناى اين است كه فرموده باشد اليكم جميعا يعنى نظير وحى اين سوره، به
همه شما امتهاى بشرى وحى مىشد. و اگر