responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 18  صفحه : 6

هنگام شنيدن صوت قرآن سوت مى‌زدند، و بسا مى‌شد كف مى‌زدند، و بسا مى‌شد صداهاى دسته جمعى در مى‌آوردند تا رسول خدا را در خواندن آن دچار اشتباه سازند، لذا خداى تعالى در آغاز بعضى از سوره‌هاى قرآن اين حروف را نازل كرد تا آن رجاله‌ها را ساكت كند، چون وقتى اين حروف را مى‌شنيدند به نظرشان عجيب و غريب مى‌آمد و به آن گوش فرا داده در باره‌اش فكر مى‌كردند، و همين اشتغالشان به آن حروف از جار و جنجال بازشان مى‌داشت، و در نتيجه صداى قرآن به گوششان مى‌رسيد.

11- اين حروف از قبيل شمردن حروف الفباء است مى‌خواهد بفهماند كه اين قرآنى كه تمامى شما مردم عرب را از آوردن مثلش عاجز كرده از جنس همين حروفى است كه مدام با آن محاوره و گفتگو مى‌كنيد و در خطبه‌ها و كلمات خود به كار مى‌بنديد، بايد از اينكه نمى‌توانيد مثل آن را بياوريد، بفهميد كه اين كلام از ناحيه خداى تعالى است، و اگر در چند جا و چند سوره اين حروف تكرار شده، براى اين بوده كه همه جا محكمى برهان را به رخ كفار بكشد. اين تفسير از قطرب روايت شده، و ابو مسلم اصفهانى هم همين وجه را اختيار كرده، و بعضى از مفسرين قرون أخير نيز بدان تمايل كرده‌اند[1].

اين بود آن يازده وجهى كه مرحوم طبرسى از مفسرين نقل كرده، و در بين اين اقوال وجوه ديگر هم مى‌توان قرار داد، مثلا از ابن عباس نقل شده كه در خصوص‌(الم) گفته است الف اشاره است به نام اللَّه و لام به جبرئيل و ميم به محمد 6. و نيز از بعضى ديگر نقل شده كه گفته‌اند: حروف مقطعه در اوائل هر سوره‌اى كه با آن آغاز شده اشاره است به آن غرضى كه در سوره بيان شده، مثل اينكه مى‌گويند حرف نون در سوره ن اشاره است به اينكه در اين سوره بيشتر راجع به نصرت موعود به رسول خدا 6 صحبت شده. و حرف قاف در سوره ق اشاره است به اينكه در اين سوره بيشتر در باره قرآن، و يا قهر الهى سخن رفته. و بعضى ديگر هم گفته‌اند اين حروف صرفا براى هشدار دادن است.

[حق مطلب در باره حروف مقطعه‌]

اما حق مطلب اين است كه هيچ يك از اين وجوه آدمى را قانع نمى‌سازد.

اما قول اول كه ما در بحث پيرامون محكم و متشابه قرآن در اوائل جلد سوم اين كتاب گفتيم كه يكى از اقوال در معناى متشابه همين قول اول است، و در آنجا گفتيم محكم بودن و متشابه بودن از صفات آياتى است كه الفاظش بر معنايش دلالت دارد، (چيزى كه هست از


[1] مجمع البيان، ج 1، ص 32 و 33.

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 18  صفحه : 6
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست