نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 18 صفحه : 570
بيمناكند، و
ايشان را به ربوبيت ما رهنمون مىشود.
(وَ فِي مُوسى إِذْ أَرْسَلْناهُ إِلى فِرْعَوْنَ بِسُلْطانٍ مُبِينٍ)
اين جمله عطف است بر جمله(وَ تَرَكْنا فِيها
آيَةً) و تقدير كلام چنين است و در داستان موسى هم آيتى است
(كه ما او را از نظر ظاهر با دست خالى به سراغ فرعون فرستاديم) اما با سلطانى
آشكار و برهانى قاطع، و معجزات خيره كننده.
(فَتَوَلَّى بِرُكْنِهِ وَ قالَ ساحِرٌ أَوْ مَجْنُونٌ) كلمه
تولى از مصدر تولى است، كه به معناى اعراض است. و حرف
باء در جمله بركنه باى مصاحبت است. و منظور از ركن
فرعون جنود او است، هم چنان كه آيه بعدى نيز اين معنا را تاييد مىكند. و
معناى آيه اين است كه: فرعون با لشكريانش از موسى روى گردانده دعوتش را نپذيرفتند.
بعضى[1] هم
گفتهاند: حرف باء در اينجا معنا نمىدهد، و تنها به منظور متعدى كردن فعل لازم
آمده، چون تولى فعل لازم است، حرف باء را آورده تا معناى وادارى به
اعراض را برساند، و در نتيجه معناى آيه چنين شود: فرعون لشكر خود را وادار كرد به
اينكه از موسى اعراض كنند.
(وَ قالَ ساحِرٌ أَوْ مَجْنُونٌ)- يعنى فرعون يك بار گفت كه موسى
مجنون است، كه حكايت اين گفتارش در آيه( إِنَّ
رَسُولَكُمُ)(الَّذِي أُرْسِلَ إِلَيْكُمْ لَمَجْنُونٌ )[2]
آمده، و يك بار ديگر گفت كه وى ساحر است، و حكايت اين تهمتش در آيه(إِنَّ هذا لَساحِرٌ عَلِيمٌ)[3]
آمده است.
[اشاره
به هلاكت فرعون و لشكريانش و هلاكت عاد، ثمود و قوم نوح (ع)]
(فَأَخَذْناهُ وَ جُنُودَهُ فَنَبَذْناهُمْ فِي الْيَمِّ وَ هُوَ مُلِيمٌ)
كلمه نبذ كه فعل نبذناهم از آن گرفته شده، به معناى پرت
كردن و دور انداختن چيزى است به طورى كه از بىاعتنايى به آن حكايت كند. و
كلمه يم به معناى دريا است. و كلمه مليم به معناى
ننگآور، و يا به عبارت ديگر كسى است كه كارى كند كه مستحق ملامت شود، و اين كلمه
از كلمه ألام گرفته شده، مانند كلمه أغرب كه به معناى كسى
است كه امرى غريب انجام دهد.
و
معناى آيه شريفه اين است كه: ما او و لشكريانش را كه ركن و مايه اعتماد او بودند،
گرفتيم و به دريا ريختيم، و اين بعد از آن بود كه وى از كفر و لجبازى و طغيان، به
مرحلهاى رسيده بود كه مستحق ملامت بود. و اگر تنها فرعون را ملامت كرده با اينكه
تمامى
[1] روح المعانى، ج 27، ص 13 و مجمع البيان، ج 9، ص 159.
[2] اين رسولى كه به سوى شما ارسال شده قطعا ديوانه است. سوره
شعراء، آيه 27.