ترجمه آيات
هم در زمين آياتى هست براى اهل يقين (20).
و هم در درون وجود خودتان چرا آن آيات را نمىبينيد (21).
و در آسمان، هم رزق شما هست و هم آنچه كه وعده داده شدهايد (22).
پس به رب آسمانها و زمين سوگند كه آنچه وعده داده شدهايد عينا مثل اينكه شما سخن مىگوييد حق است (23).
آيا هيچ داستان ميهمانان محترم ابراهيم را شنيدهاى؟ (24).
آن گاه كه بر او وارد شده سلام كردند و او هم سلام گفت در حالى كه زير لب مىگفت:
ناشناسند (25).
و سپس محرمانه نزد اهل خود شده گوسالهاى چاق و بريان حاضر كرد (26).
گوساله را نزديك آنان گذاشت و وقتى ديد نمىخورند پرسيد چرا نمىخوريد (27).
در اينجا بود كه در باطن احساس ترس كرد. گفتند مترس، و او را به فرزندى دانا بشارت دادند (28).
همسرش در حالى كه جمعى با او بودند نزديك آمد و به روى خود مىزد و مىگفت: آيا من بچهدار مىشوم در حالى كه عجوزى نازا هستم (29).
گفتند: آرى، پروردگارت اين چنين خواسته و او حكيم و عليم است (30).
ابراهيم پرسيد براى چه مهمى آمدهايد اى فرستاده شدگان؟ (31).
گفتند ما به سوى قومى مجرم فرستاده شدهايم (32).
تا سنگى از گل بر سر آنان رها كنيم (33).
سنگهايى كه همه نزد پروردگارت براى اسرافگران نشان شده (34).
پس ما از مؤمنين هر كه در آنجا بود بيرون كرديم (35).
و به غير از يك خانوار مسلمان كسى در آنجا نيافتيم (36).