نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 18 صفحه : 37
گرفته شده
كه مىگويد أرض واصية يعنى زمينى كه در اثر كثرت، گياهانش به هم متصل
است، و در معناى آن دلالتى بر اهميت بدان هست، چون هر سفارشى را وصيت نمىنامند،
بلكه تنها در موردى به كار مىبرند كه براى وصيت كننده اهميت داشته و مورد عنايتش
باشد.
[معناى
آيه:(شَرَعَ لَكُمْ مِنَ الدِّينِ ما وَصَّى بِهِ نُوحاً
...) و نكاتى راجع به انبياى اولوا العزم (ع) و جامعيت اسلام، كه از
اين آيه استفاده مىشود]
پس
معناى اينكه فرمود(شَرَعَ لَكُمْ مِنَ الدِّينِ ما وَصَّى بِهِ نُوحاً)
اين است كه خداى تعالى بيان كرد و روشن ساخت براى شما از دين- كه سنت زندگى است-
همان را كه قبلا با كمال اعتناء و اهميت براى نوح بيان كرده بود. و از اين معنا به
خوبى برمىآيد كه خطاب در آيه به رسول خدا 6 و امت او است، و اينكه مراد از آنچه
به نوح وصيت كرده همان شريعت نوح (ع) است.
(وَ الَّذِي أَوْحَيْنا إِلَيْكَ)- در اين جمله بين نوح و رسول خدا
8 مقابله واقع شده و ظاهر اين مقابله مىرساند كه مراد از آنچه به
رسول خدا 6 وحى شده معارف و احكامى است كه مخصوص شريعت او است، و اگر نام آن
را ايحاء نهاده، و فرموده(أَوْحَيْنا
إِلَيْكَ) ولى در باره شريعت نوح و ابراهيم 8 اين تعبير را
نياورده بلكه تعبير به وصيت كرده براى اين است كه وصيت همانطور كه گفتيم در جايى
به كار مىرود كه بخواهيم از بين چند چيز به آنچه كه مورد اهميت و اعتناء ماست
سفارش كنيم، و اين در باره شريعت نوح و ابراهيم كه چند حكم بيشتر نبود صادق است،
چون در آن شريعت تنها به مسائلى كه خيلى مورد اهميت بوده سفارش شده، ولى در باره
شريعت اسلام صادق نيست، چون اين شريعت همه چيز را شامل است. هم مسائل مهم را متعرض
است، و هم غير آن را[1]. ولى در آن
دو شريعت ديگر، تنها احكامى سفارش شده بود كه مهمترين حكم و مناسبترين آنها به
حال امتها و به مقدار استعداد آنان بود.
التفاتى
كه در جمله(وَ الَّذِي أَوْحَيْنا) از غيبت به
تكلم مع الغير به كار رفته براى اين است كه بر عظمت خدا دلالت كند، چون عظماء و
بزرگان هميشه از جانب خودشان و خدمتگزاران و پيروانشان سخن مىگويند (و به
ما چنين كرديم و چنان مىكنيم تعبير مىآورند).
(وَ ما وَصَّيْنا بِهِ إِبْراهِيمَ وَ مُوسى وَ عِيسى)- اين جمله
عطف است بر جمله
[1] و لذا مىگوييم: احكام اسلام پنج قسم است، واجب، و حرام، و
مستحبّ، و مكروه، و مباح، كه دو تاى اول، آنهايى است كه اهميت دارد، و دو تاى دوم
اهميتش كمتر از دو تاى اول است، و در پنجمى، فعل و تركش يكسان است. مترجم.
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 18 صفحه : 37