responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 18  صفحه : 312

و معناى توفيه و رساندن مردم به تمام و كمال اعمال اين است كه خدا عين اعمالشان را به خودشان برمى‌گرداند، پس بدين حساب آيه مورد بحث از آياتى خواهد بود كه بر تجسم اعمال دلالت مى‌كند. ولى بعضى از مفسرين‌[1] كلمه اجور را در تقدير گرفته، گفته‌اند معنايش اين است كه: تا خدا اجر آنان را تمام و كامل بدهد.

[وجوهى كه در معناى جمله:(وَ يَوْمَ يُعْرَضُ الَّذِينَ كَفَرُوا عَلَى النَّارِ) گفته شده است‌]

(وَ يَوْمَ يُعْرَضُ الَّذِينَ كَفَرُوا عَلَى النَّارِ ...) عرضه كردن آب بر حيوان يا براى حيوان به اين است كه آب را در جايى قرار دهى كه حيوان آن را ببيند، به طورى كه اگر خواست، بتواند بنوشد. و عرضه كردن كالا براى فروش به اين است كه آن را در جايى قرار دهى كه مانعى براى معامله كردن آن وجود نداشته باشد.

و در جمله مورد بحث بعضى‌[2] گفته‌اند: مراد از عرضه كردن كفار بر آتش اين است كه آنان را در آتش عذاب دهند، مثل اينكه مى‌گويند فلانى عرضه بر شمشير شد يعنى كشته شد و اين تعبير مجازى است معروف و شايع.

ولى اين تفسير با آيه آخر سوره كه مى‌فرمايد:(وَ يَوْمَ يُعْرَضُ الَّذِينَ كَفَرُوا عَلَى النَّارِ أَ لَيْسَ هذا بِالْحَقِّ قالُوا بَلى‌ وَ رَبِّنا قالَ فَذُوقُوا الْعَذابَ ...) آن طور كه بايد نمى‌سازد چون در اين آيه چشيدن عذاب بعد از عرضه شدن بر آتش و بعد از گفتگوهايى ديگر آمده، پس معلوم مى‌شود غير آن است.

بعضى‌[3] ديگر گفته‌اند: در آيه قلب (جابجايى كه خود فنى است از كلام) به كار رفته، و اصل آن عرضه كردن آتش است بر كفار، نه عرضه كردن كفار بر آتش، براى اينكه در تحقق معناى عرض لازم است معروض عليه معروض را درك كند، و آتش، شعور ندارد، و كفار را درك نمى‌كند، اين كفارند كه آتش را درك مى‌كنند، پس به اين دليل، در كلام قلب به كار رفته، و مراد، عرضه كردن آتش بر كفار است (و اين حرف صحيح نيست زيرا از آياتى مانند آيه 30 از سوره ق و آيه 20 از سوره فصلت كه براى همه چيز نطق و گويايى قائل است برمى‌آيد كه جهنم نيز شعور دارد).

بعضى از مفسرين‌[4] در اينكه چرا در آيه قلب به كار رفته گفته‌اند: درست است كه هميشه معروض عليه عرضه بر معروض مى‌شود، مثلا آب را عرضه بر حيوان مى‌كنند، ولى از آنجايى كه كفار به طرف آتش مى‌روند، لذا قلب كرد تا رعايت اين اعتبار را كرده باشد.

و اين درست نيست: اما اينكه گفتند بايد معروض عليه معروض را درك كند، تا به‌


[1] ( 1 و 2 و 3 و 4) روح المعانى، ج 26، ص 22.

[2] ( 1 و 2 و 3 و 4) روح المعانى، ج 26، ص 22.

[3] ( 1 و 2 و 3 و 4) روح المعانى، ج 26، ص 22.

[4] ( 1 و 2 و 3 و 4) روح المعانى، ج 26، ص 22.

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 18  صفحه : 312
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست