نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 18 صفحه : 237
تقدير
فى خلق السماوات است، صحيح نيست، و بدون هيچ حاجتى بيهوده خود را به زحمت
انداخته.
[آيت
بودن خلقت انسان و جنبندگان]
(وَ فِي خَلْقِكُمْ وَ ما يَبُثُّ مِنْ دابَّةٍ آياتٌ لِقَوْمٍ يُوقِنُونَ)
كلمه يبث از مصدر بث است كه به معناى متفرق كردن و
افشاندن است. و بث جنبندگان به معناى اين است كه خداى تعالى آنها را در زمين منتشر
و متفرق كرده، هم چنان كه در جاى ديگر در باره خلقت انسان فرموده:(ثُمَّ إِذا أَنْتُمْ بَشَرٌ تَنْتَشِرُونَ)[1].
و
معناى آيه شريفه اين است كه: و در خود شما از حيث وجودتان كه وجودى است مخلوق و
نيز در جنبندگان از اين حيث كه خداى تعالى خلقشان كرده و در زمين متفرق و پراكنده
ساخته، آياتى است براى مردمى كه راه يقين را سلوك مىكنند.
و
خلقت انسان علاوه بر اينكه موجودى است زمينى و مرتبط به ماده، نوع ديگرى است از
خلقت كه با خلقت آسمانها و زمين اختلاف دارد، براى اينكه آسمانها و زمين تنها
موجودى مادى هستند، ولى انسان موجودى است مركب از بدنى مادى و تركيب يافته از مواد
عنصرى و زمينى كه با مرگ فاسد و متلاشى مىشود، و از چيزى ديگر وراى ماده، چيزى كه
از نسج عالم بالا، و مجرد از ماده است، و به همين جهت با مرگ فاسد نمىشود، بلكه
در هنگام مرگ، بدن متوفى مىشود، يعنى به تمام و كمال گرفته مىشود، و نزد خدا
محفوظ مىماند، و اين چيز همان است كه قرآن آن را روح ناميده و
فرموده(وَ نَفَخْتُ فِيهِ مِنْ رُوحِي)[2].
و
نيز بعد از آنكه خلقت انسان از نطفه، و سپس علقه، و آن گاه مضغه، و در آخر تكميل
ساختمان بدنى او را ذكر مىكند، مىفرمايد:(ثُمَّ
أَنْشَأْناهُ خَلْقاً آخَرَ)[3] و
نيز در باره حقيقت مرگ انسان فرموده:(قُلْ يَتَوَفَّاكُمْ
مَلَكُ الْمَوْتِ الَّذِي وُكِّلَ بِكُمْ)[4].
پس
كسى كه در خلقت انسان تدبر و نظر مىكند، در حقيقت در آيتى ملكوتى نظر مىافكند،
آيتى وراى آيات مادى. و همچنين است ناظر در خلقت جنبندگان، چون آنها نيز جان
دارند، داراى حيات و شعورند، هر چند از نظر حيات و شعور، و همچنين از نظر تجهيزات
بدنى پائينتر از انسانند، ولى همه آنها براى كسى كه اهل يقين باشد آيتند، و اهل يقين
با