نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 18 صفحه : 229
است كه در
سابق در تفسير آيه:(رَبَّنا أَمَتَّنَا اثْنَتَيْنِ وَ أَحْيَيْتَنَا اثْنَتَيْنِ)[1] گفتيم كه بين زندگى دنيا و قيامت، دو بار مرگ
اتفاق مىافتد، يكى مرگ در دنيا براى انتقال از دنيا به برزخ و يكى هم مرگ در برزخ
براى انتقال از آن به زندگى آخرت. و ظاهرا مراد از مرگ اول در آيه مورد بحث، مرگ
دنيا است كه آدمى را به برزخ منتقل مىكند، حال اشكال اين است كه بر فرض كه
استثناء موتة الاولى را به وجهى اصلاح كرديم، مرگ دومى چرا استثناء
نشده؟
و
چه فرقى است بين آن دو كه بفرمايد داخل بهشت نمىشوند، مگر بعد از چشيدن مرگ اول،
و حال آنكه بايد بفرمايد مگر بعد از چشيدن دو مرگ .
بعضى
از مفسرين[2] از اشكال
اول پاسخ دادهاند به اينكه استثناء(إِلَّا الْمَوْتَةَ
الْأُولى) استثناء منقطع، و بى ربط به ما قبل است، و معناى لكن را
مىدهد، و معناى آيه چنين است كه: در بهشت مرگى نمىچشند، ليكن مرگ همان بود
كه در دنيا چشيدند و از دنيا به عالم برزخ منتقل شدند پس عموم جمله در
بهشت مرگى نمىچشند به حال خود باقى است.
و
به فرضى هم كه استثناء منقطع نباشد مىتوان كلمه الا را به
معناى سواى و جمله:(إِلَّا الْمَوْتَةَ
الْأُولى) را بدل از كلمه الموت دانست، آن وقت اصلا استثنايى در
بين نمىآيد، و معناى آيه اين مىشود: در بهشت سواى مرگ اول چيزى از مرگ
نمىچشند، و اما مرگ اول را چشيدند، و ديگر محال است همان را بچشند .
بعضى
ديگر جوابهاى ديگرى دادهاند كه قابل اعتناء نيست. و خواننده گرامى خود توجه دارد
كه اين دو پاسخى هم كه نقل كرديم اين اشكال را كه چرا كلمه اولى را به
ميان آورد جواب نمىدهد، و ما در تفسير آيه شريفه(إِنْ هِيَ إِلَّا مَوْتَتُنَا الْأُولى) وجوهى در
پاسخ اين سؤال آورديم.
و
اما از اشكال دوم ممكن است همان جواب دوم از اشكال قبلى را داد، و گفت كه
كلمه الا به معناى سواى است، چون گفتيم آدمى داراى دو مرگ
است، يكى مرگ اول كه آدمى را از دنيا به برزخ نقل مىدهد، و دوم مرگى كه آدمى را
از برزخ به آخرت مىبرد. و وقتى كلمه الا به معناى سواى
باشد، و مجموعا جمله(إِلَّا الْمَوْتَةَ الْأُولى)
بدل از كلمه الموت باشد، آيه شريفه در اين سياق و اين مقام خواهد بود
كه غير از مرگ اول را- يعنى مرگ دوم را كه همان مرگ برزخى است- نفى كند، و بفرمايد
در بهشت آخرت اصلا