نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 18 صفحه : 223
چون اگر به
الفاظ آنها كه جمع است برمىگشت، بايد ضمير را هم جمع مىآورد، و مىفرمود:
بينها .
[اثبات
معاد با بيان اينكه خلقت آسمانها و زمين به حق بوده]
و
حرف باء در كلمه بالحق باء ملابست است، و جمله را چنين
معنا مىدهد:
ما
آسمانها و زمين و بين آن دو را نيافريديم، مگر در حالى كه متلبس به حق بودند. بعضى
از مفسرين[1] احتمال
دادهاند كه باء براى سببيت باشد، و معنا چنين باشد: ما آنها را به هيچ وسيله و
سببى از اسباب نيافريديم، مگر به سبب حق كه همان ايمان و اطاعت و بعث و جزاء است.
و
مضمون اين دو آيه شريفه يك حجت برهانى است بر ثبوت معاد، به اين بيان كه اگر فرض
كنيم ما وراى اين عالم عالم ديگرى ثابت و دائم نباشد، بلكه خداى تعالى لا يزال
موجوداتى خلق كند، و در آخر معدوم نموده، باز دست به خلقت موجوداتى ديگر بزند، باز
همانها را معدوم كند اين را زنده كند، و سپس بميراند، و يكى ديگر را زنده كند، و
همين طور الى الأبد اين عمل را تكرار نمايد، در كارش بازىگر و كارش عبث و بيهوده
خواهد بود، و بازى عبث بر خدا محال است، پس عمل او هر چه باشد حق است، و غرض صحيحى
به دنبال دارد. در مورد بحث هم ناگزيريم قبول كنيم كه در ما وراى اين عالم عالم
ديگرى هست، عالمى باقى و دائمى كه تمامى موجودات بدانجا منتقل مىشوند، و آنچه كه
در اين دنياى فانى و ناپايدار هست مقدمه است براى انتقال به آن عالم و آن عالم
عبارت است از همان زندگى آخرت.
و
ما در باره اين برهان در تفسير آيه 16 از سوره انبياء و آيه 27 از سوره
ص بحث مفصل كردهايم، بدانجا مراجعه شود.
و
جمله(وَ لكِنَّ أَكْثَرَهُمْ لا يَعْلَمُونَ)
توبيخ كفار است به نادانى.
(إِنَّ يَوْمَ الْفَصْلِ مِيقاتُهُمْ أَجْمَعِينَ) اين آيه
شريفه خصوصيات و صفات آن روز را كه برهان قبلى اثباتش مىكرد بيان مىكند، و
مىفرمايد در روز قيامت تمامى مردم از اولين و آخرين براى رب العالمين بپا
مىخيزند.
و
اگر آن را(يَوْمَ الْفَصْلِ) خوانده،
بدين جهت است كه خداى تعالى در آن روز بين