نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 18 صفحه : 181
اشتغال به
امور دنيايشان به كلى از آن غافل باشند. و خلاصه: حالشان حال كسى است كه هلاكت
تهديدشان مىكند، و هيچ در صدد پيش گيرى از آن و يافتن وسيلهاى براى نجات از آن
نباشند، و در عوض بنشينند و منتظر آمدن هلاكت باشند. پس در اين تعبير كنايهاى به
كار رفته، يعنى به كنايه فهمانده كه كفار اعتنايى به ايمان به حق ندارند تا به
وسيله آن از عذاب اليم نجات يابند.
[بيان
اينكه همه دوستان جز متقين در قيامت دشمنان يكديگرند]
(الْأَخِلَّاءُ يَوْمَئِذٍ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ إِلَّا الْمُتَّقِينَ)
كلمه اخلاء جمع خليل است كه به معناى دوست است. و اگر
دوست را خليل گفتهاند، بدان جهت است كه آدمى خلت يعنى
حاجت خود را به او مىگويد، و او حاجت وى را برمىآورد. و ظاهرا مراد از
اخلاء مطلق كسانى است كه با يكديگر محبت مىكنند، چه متقين و اهل آخرت كه
دوستيشان با يكديگر به خاطر خدا است، نه بخاطر منافع مادى، و چه اهل دنيا كه
دوستىهايشان به منظور منافع مادى است. اين را بدان جهت گفتيم كه متوجه شوى
استثناء الا المتقين استثناء متصل است، نه منقطع چون متقين در
گروه اخلاء داخل هستند، و كلمه الا آنها را استثناء
مىكند.
و
اما اينكه چرا همه دوستان، به استثناء متقين دشمن يكديگرند، براى اين است كه لازمه
دوستى طرفينى اين است كه يك طرف، طرف ديگر را در مهماتش كمك كند، و اين كمك وقتى
در غير رضاى خدا باشد، در حقيقت كمك به بدبختى و شقاوت و عذاب دائمى آن طرف است،
هم چنان كه در جاى ديگر در حكايت گفتار ستمگران در قيامت فرموده:(
يا وَيْلَتى لَيْتَنِي لَمْ أَتَّخِذْ فُلاناً خَلِيلًا)(لَقَدْ
أَضَلَّنِي عَنِ الذِّكْرِ بَعْدَ إِذْ جاءَنِي )[1] به
خلاف دوستىهاى متقين كه همه مايه پيشرفت آنان در راه خدا است، و در روز قيامت همه
به سود ايشان خواهد بود.
و
در خبرى از رسول خدا هم آمده كه: چون قيامت به پا شود، پيوند ارحام قطع، و همه
نسبها گسيخته مىگردد، و برادرىها همه باطل مىشود، مگر برادرى در راه خدا، و
اين فرموده خداست كه مىفرمايد:(الْأَخِلَّاءُ يَوْمَئِذٍ
بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ إِلَّا الْمُتَّقِينَ) و اين
روايت را الدر المنثور[2] در تفسير
اين آيه از سعد بن معاذ نقل كرده است.
[1] اى واى بر من اى كاش فلانى را دوست نمىگرفتم، او مرا از ياد
خدا گمراه كرد، با آنكه كلام خدا و پيامش به من رسيده بود. سوره فرقان، آيه 29.