responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 18  صفحه : 135

يعنى ناظر نبوده‌اند. و جمله‌(سَتُكْتَبُ شَهادَتُهُمْ وَ يُسْئَلُونَ) تهديدى به ايشان است كه بدون علم چنين حرفهايى مى‌زنند. و به زودى اين شهادت بدون علمشان در نامه اعمالشان نوشته مى‌شود و در قيامت از آن بازخواست خواهند شد.

[احتجاج مشركين براى بت پرستى خود با خلط بين اراده تكوينى و تشريعى خداى تعالى‌]

(وَ قالُوا لَوْ شاءَ الرَّحْمنُ ما عَبَدْناهُمْ ما لَهُمْ بِذلِكَ مِنْ عِلْمٍ إِنْ هُمْ إِلَّا يَخْرُصُونَ) اين آيه شريفه يك برهان به اصطلاح عقلى را از مشركين حكايت مى‌كند كه از اصل باطل است، و اين برهان را دو جور مى‌شود بيان كرد كه به يك بيان برهان صحت بت‌پرستى باشد، و به بيانى ديگر برهان بطلان نبوت.

اما بيان اول اينكه بگوييم: اگر خدا مى‌خواست كه ما بت نپرستيم قطعا نمى‌پرستيديم، براى اينكه تخلف اراده خدا از مرادش محال است، و چون ما بت مى‌پرستيم، پس معلوم مى‌شود او اين معنا را نخواسته، و همين كه نخواسته ما بت نپرستيم خود اجازه به پرستيدن بت است، پس از ناحيه خدا منعى از پرستش شركاء كه ملائكه طائفه‌اى از آنهايند نرسيده. اين آن معنايى است كه از سياق قبل و بعد آيه‌(سَيَقُولُ الَّذِينَ أَشْرَكُوا لَوْ شاءَ اللَّهُ ما أَشْرَكْنا وَ لا آباؤُنا وَ لا حَرَّمْنا مِنْ شَيْ‌ءٍ)[1] نيز به ذهن مى‌رسد.

و اما بيان دوم بر ابطال نبوت مى‌گويد: خدا فلان و فلان عمل را بر شما واجب و فلان و فلان كار را بر شما حرام كرده است و مشركين در آيه مورد بحث گفته‌اند: اگر خدا مى‌خواست كه ما شركاء را نپرستيم و چيزى را حلال و حرام نكنيم، البته نه شركايى را مى‌پرستيديم، و نه از طرف خود حكمى جعل مى‌كرديم، چون بطور كلى تخلف اراده خدا از مرادش محال است، و چون ما هم شركايى مى‌پرستيم و هم چيزهايى را حلال و چيزهايى ديگر را حرام مى‌كنيم معلوم مى‌شود كه خداى تعالى از ما چيزى در اين باب نخواسته، پس كلام كسى كه به عنوان نبوت مى‌گويد خداوند شما را به فلان و فلان چيز امر، و از فلان و فلان چيز نهى كرده، و خلاصه اينكه چنين خواسته است، سخنى است باطل.

و اين معنا از آيه‌(وَ قالَ الَّذِينَ أَشْرَكُوا لَوْ شاءَ اللَّهُ ما عَبَدْنا مِنْ دُونِهِ مِنْ شَيْ‌ءٍ نَحْنُ وَ لا آباؤُنا وَ لا حَرَّمْنا مِنْ دُونِهِ مِنْ شَيْ‌ءٍ)[2] با كمك سياقش به خوبى استفاده مى‌شود.

و اينكه در كلام خود به حكايت قرآن كريم در آيه مورد بحث گفتند:


[1] به زودى مشركين در جواب مى‌گويند: اگر خدا مى‌خواست ما شرك نمى‌ورزيديم، نه ما و نه پدران ما و هيچ چيزى راى تحريم نمى‌كرديم. سوره انعام، آيه 148.

[2] و مشركان گويند اگر خدا مى‌خواست چيزى جز خداى يكتا راى نمى‌پرستيديم، نه ما و نه پدرانمان، و جز آن چيزى راى كه خدا مى‌خواست حرام نمى‌كرديم. سوره نحل، آيه 35.

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 18  صفحه : 135
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست