نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 17 صفحه : 90
سوره
يس است.
اما
از طريق شيعه، صدوق در كتاب ثواب الاعمال آن را از امام صادق (ع) روايت كرده[1]،
و از طريق اهل سنت، الدر المنثور آن را از انس و ابو هريره و معقل بن يسار از رسول
خدا 6 نقل كرده است[2].
[توضيح
و تفسير آيات:( يس وَ الْقُرْآنِ الْحَكِيمِ) ...(فَهُمْ غافِلُونَ )]
(
يس وَ الْقُرْآنِ الْحَكِيمِ) ...(فَهُمْ
غافِلُونَ ) خداى تعالى در اين آيه به قرآن حكيم سوگند مىخورد بر اينكه رسول
خدا 6 از مرسلين است. و اگر قرآن را به وصف حكيم توصيف كرد، براى اين است كه
حكمت در آن جاى گرفته، و حكمت عبارت است از معارف حقيقى و فروعات آن، از شرايع و
عبرتها و مواعظ.
جمله(إِنَّكَ لَمِنَ الْمُرْسَلِينَ) مطلبى است كه به خاطر آن سوگند
خورد- كه بيانش گذشت-(عَلى صِراطٍ مُسْتَقِيمٍ)-
اين جمله خبر بعد از خبر است براى حرف ان در انك . و
اگر صراط را نكره و بدون الف و لام آورد،- به طورى كه مىگويند- براى
اين بود كه بر عظمت آن راه دلالت كند.
و
توصيف صراط به استقامت، به منظور توضيح بوده، و گر نه در معناى خود
كلمه صراط استقامت خوابيده، چون صراط به معناى راه روشن و مستقيم است، و مراد از(صِراطٍ مُسْتَقِيمٍ) آن طريقى است كه: عابر خود را به
سوى خدا مىرساند، يعنى به سعادت انسانىاش كه مساوى است با قرب به خدا و كمال
عبوديت. و در تفسير سوره فاتحه مطالبى كه براى اينجا مفيد است گذشت.
جمله(تَنْزِيلَ الْعَزِيزِ الرَّحِيمِ) وصف قرآن است، كه چون از
وصفيت قطع شده، بايد آن را به فتحه خواند. و مصدر تنزيل به معناى
مفعول است، و حاصل معنا اين مىشود كه:
منظورم
از قرآن همين نازل شدهاى است كه خداى عزيز رحيم كه عزت و رحمت در او مستقر است،
نازلش كرده.
و
اينكه در آخر خدا را به دو صفت عزت و رحمت ستوده براى اشاره به اين معنا است كه او
قاهرى است كه مقهور كسى واقع نمىشود، غالبى است كه از كسى شكست نمىخورد، پس
اعراض اعراض كنندگان از عبوديتش او را عاجز، و انكار منكرين خدايىاش،