نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 17 صفحه : 523
اين فضل
عظيم را شكرگزارى مىكردند او را مىپرستيدند. در اين جمله جا داشت به جاى
كلمه ناس دوم، ضمير بياورد، و بفرمايد(إِنَّ اللَّهَ لَذُو فَضْلٍ عَلَى
النَّاسِ وَ لكِنَّ أَكْثَرَهُمْ لا يَشْكُرُونَ) ولى چنين نكرد، بلكه دوباره اين كلمه را تكرار
كرد تا بفهماند كفران نعمت طبع مردم است، بدين جهت كه مردمند، هم چنان كه در جاى
ديگر فرمود:(إِنَّ
الْإِنْسانَ لَظَلُومٌ كَفَّارٌ)[1].
(ذلِكُمُ اللَّهُ رَبُّكُمْ خالِقُ كُلِّ شَيْءٍ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ فَأَنَّى
تُؤْفَكُونَ) يعنى اين است آن خدايى كه امر حيات و رزق شما را تدبير مىكند، شب
را مايه سكونت شما، و روز را وسيله سعى و كوشش شما قرار مىدهد، و او اللَّه تعالى
است. و او رب شما است، چون تدبير امر شما به دست او است.
(خالِقُ كُلِّ شَيْءٍ)- يعنى براى اينكه رب همه چيز است،
چون خالق همه چيز است، و خلقت از تدبير جدايى پذير نيست. و لازمه اين آن است كه
غير خداى تعالى هيچ ربى در عالم هستى نباشد، نه براى شما و نه براى غير شما، و به
همين جهت دنبال جمله مورد بحث فرمود:(لا إِلهَ إِلَّا هُوَ)
يعنى حال كه چنين است، پس هيچ معبود به حقى غير خداى تعالى نيست، چون اگر معبود
ديگرى در اين ميان باشد، قهرا ربى ديگر خواهد بود، چون الوهيت از شؤون ربوبيت است.
(فَأَنَّى تُؤْفَكُونَ) يعنى پس چگونه از پرستش او به سوى
پرستش ديگرى منحرف و منصرف مىشويد.
(كَذلِكَ يُؤْفَكُ الَّذِينَ كانُوا بِآياتِ اللَّهِ يَجْحَدُونَ)
يعنى نظير اين افك بود كه منكرين آيات خدا در امتهاى ديگر نيز مرتكب شدند، چون
آيات خدا روشن بود، و هيچ خفايى در آن نبود، پس انصراف از مدلول آنها سببى نداشت
مگر همين انكار و لجبازى.
(اللَّهُ الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ الْأَرْضَ قَراراً وَ السَّماءَ بِناءً ...)
كلمه قرار به معناى مستقر و جايگاهى است كه آدمى بر آن قرار مىگيرد.
و كلمه بناء به طورى كه ديگران گفتهاند به معانى قبه و بارگاه است، و
از آن جمله بناهايى است كه عرب بر آن قبه مىزنند. خداى تعالى در اين آيه اين نعمت
را به رخ انسانها مىكشد كه آنان را در زمين و زير آسمان جاى داد، و اين خانه مسقف
را منزلگاه ايشان كرد.
[1] انسان ظلوم و كفرانگر است. سوره ابراهيم، آيه 34.
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 17 صفحه : 523