responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 17  صفحه : 408

روح را مجاز عقلى بگيريم، و عين همين حرف در كلمه منامها مى‌آيد، چون روح نمى‌خوابد، بلكه اين بدن است كه به خواب مى‌رود. پس در اينجا نيز يا بايد بگوييم: تقدير فى منام ابدانها است و يا مجاز عقلى قائل شويم.

[اشاره به تغاير نفس و بدن و اينكه مردن و خواب هر دو توفى و قبض روح است‌]

(وَ الَّتِي لَمْ تَمُتْ فِي مَنامِها) - اين جمله عطف است بر كلمه أنفس در جمله قبلى و ظاهرا كلمه منام اسم زمان و متعلق به كلمه يتوفى باشد. و تقدير آيه يتوفى الانفس التي لم تمت فى وقت نومها باشد، يعنى و آن أنفسى كه در هنگام خواب نمرده‌اند.

خداى تعالى ما بين همين ارواح و انفسى كه در هنگام خواب قبض مى‌شوند، تفصيل مى‌دهد، و آن را دو قسم مى‌كند و مى‌فرمايد:(فَيُمْسِكُ الَّتِي قَضى‌ عَلَيْهَا الْمَوْتَ وَ يُرْسِلُ الْأُخْرى‌ إِلى‌ أَجَلٍ مُسَمًّى) يعنى آن ارواحى كه قضاى خدا بر مرگشان رانده شده، نگه مى‌دارد و ديگر به بدنها برنمى‌گرداند، و آن ارواحى كه چنين قضايى بر آنها رانده نشده، آنها را روانه به سوى بدن‌ها مى‌كند، تا آنكه براى مدتى معين كه منتهى اليه زندگى آنهاست زنده بمانند.

و اينكه مدت معين را غايت روانه كردن ارواح قرار داده، خود دليل بر آن است كه مراد از روانه كردن ارواح، جنس آن است، به اين معنا كه بعضى از أنفس را يك بار ارسال مى‌كند، و بعضى را دو بار و بعضى را بيشتر و بيشتر تا برسد به آن مدت مقرر.

از اين جمله دو نكته استفاده مى‌شود:

اول اينكه: نفس آدمى غير از بدن اوست، براى اينكه در هنگام خواب از بدن جدا مى‌شود و مستقل از بدن و جداى از آن زندگى مى‌كند.

دوم اينكه: مردن و خوابيدن، هر دو توفى و قبض روح است، بله اين فرق بين آن دو هست كه مرگ قبض روحى است كه ديگر برگشتى برايش نيست، و خواب قبض روحى است كه ممكن است روح دوباره برگردد.

خداى سبحان سپس آيه را با جمله‌(إِنَّ فِي ذلِكَ لَآياتٍ لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ) تمام مى‌كند و مى‌فهماند كه: مردم متفكر از همين خوابيدن و مردن متوجه مى‌شوند كه مدبر أمر آنان خداست، و روزى همه آنان به سوى خدا برمى‌گردند و خداوند سبحان به حساب اعمالشان مى‌رسد.

(أَمِ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ شُفَعاءَ ...) كلمه أم منقطعه و به معناى بلكه است. و معناى آيه چنين است: بلكه مشركين به جاى خدا شفيعانى كه همان خدايانشان باشد گرفته، و آنها را پرستيدند، تا نزد خدا شفاعتشان كنند . و اين همان مضمونى است كه آيه اول سوره يعنى‌( ما نَعْبُدُهُمْ إِلَّا لِيُقَرِّبُونا إِلَى‌)

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 17  صفحه : 408
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست