نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 17 صفحه : 396
در مجمع
البيان در ذيل اين آيه گفته است: يعنى خدا عقاب شرك و گناهانى را كه قبل از
ايمان آوردن مرتكب شدهاند، از آنان ساقط كرد به خاطر اينكه ايمان آوردند و
نيكوكارى نمودند و به سوى خداى تعالى برگشتند [1]
و اين معناى خوبى است براى آيه، از جهت اينكه هم شامل همه اعمال زشت مىشود و هم
اينكه ساقط كردن را مقيد كرده به گناهان قبل از ايمان و احسان و توبه، چون آيه
شريفه اثر تصديق صدق را بيان مىكند و آن عبارت است از تكفير گناهان به خاطر تصديق
و نيز جزاى خير در آخرت.
(وَ يَجْزِيَهُمْ أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ الَّذِي كانُوا يَعْمَلُونَ)
بعضى[2] از مفسرين
گفتهاند: مراد اين است كه به اعمال ايشان نظر مىشود، آن وقت به بهترين آن اعمال
با بهترين جزايى كه لايق بدان است پاداش مىدهند، و باقى اعمال نيكشان را بر طبق
آن به بهترين جزاء پاداش مىدهند. بنا بر اين حرف باء در جمله
باحسن براى مقابله است مانند بايى كه در جمله بعت هذا بهذا به
كار مىرود.
و
ممكن است گفته شود: مراد اين است كه در بلندپايهترين اعمال ايشان نظر
مىشود، و درجات ايشان را بر حسب آن عمل بالا مىبرند، و در نتيجه هيچ درجهاى از
كمال كه عملشان به آن رسيده از ايشان فوت نمىشود . ليكن اين وجه آن طور كه
بايد روشن نمىكند كه چطور نظير اين كلام در مساله(أَسْوَأَ الَّذِي عَمِلُوا) جريان مىيابد؟
بعضى[3]
ديگر گفتهاند: اصلا كلمه أسوء و احسن در اين آيه به
معناى بدتر و بهتر نيست، بلكه در زيادى مطلق استعمال شده، چون معصيت خدا همهاش
بد، و اطاعتش همهاش خوب است.
(أَ لَيْسَ اللَّهُ بِكافٍ عَبْدَهُ وَ يُخَوِّفُونَكَ بِالَّذِينَ مِنْ
دُونِهِ) مراد از(بِالَّذِينَ مِنْ دُونِهِ) به
طورى كه از سياق استفاده مىشود آلهه مشركين است و مراد از عبد همان
بندگانى است كه در آيات سابق مدح آنان را مىكرد كه در درجه اول شامل رسول خدا 6
مىشد.
و
استفهام در آيه تقريرى است و معنايش اين است كه: خدا كافى امور بندگان خود هست. و
در اين جمله به رسول خدا 6 تامين مىدهد، در مقابل تهديدى كه مشركين به خدايان
خود نسبت به وى كردند. و نيز كنايه است از وعده به كفايتى