نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 17 صفحه : 305
گفتارى در
چند فصل پيرامون سرگذشت داوود (ع)
1-
سرگذشت داوود (ع) در قرآن: در قرآن كريم از داستانهاى آن جناب به جز چند اشاره،
چيزى نيامده، يك جا به سرگذشت جنگ او در لشكر طالوت اشاره كرده كه در آن جنگ،
جالوت را به قتل رسانده و خداوند سلطنت را بعد از طالوت به او واگذار نموده و
حكمتش داده و آنچه مىخواسته بدو آموخته است[1].
در جاى ديگر به اين معنا اشاره فرموده كه او را خليفه خود كرد، تا در بين مردم حكم
و داورى كند، و فصل الخطاب (كه همان علم داورى بين مردم است) به او آموخته[2].
و در جاى ديگر به اين معنا اشاره فرموده كه خدا او و سلطنتش را تاييد نموده و
كوهها و مرغان را مسخر كرد تا با او تسبيح بگويند[3].
و جايى ديگر به اين معنا اشاره كرده كه آهن را براى او نرم كرد تا با آن هر چه
مىخواهد و مخصوصا زره درست كند[4].
2-
ذكر خير داوود (ع) در قرآن: خداى سبحان در چند مورد او را از انبيا شمرده و بر او
و بر همه انبيا ثنا گفته، و نام او را بخصوص ذكر كرده و فرموده: (وَ آتَيْنا داوُدَ زَبُوراً)- ما به داوود زبور داديم [5]
و نيز فرموده: به او فضيلت و علم داديم [6]
و نيز فرموده: به او حكمت و فصل الخطاب داديم، و او را خليفه در زمين
كرديم [7] و او را
به اوصاف اواب و دارنده زلفا و قرب در پيشگاه الهى
و دارنده حسن ماب ستوده[8].
3-
آنچه از آيات استفاده مىشود: دقت در آياتى كه متعرض داستان آمدن دو متخاصم نزد
داوود (ع) است بيش از اين نمىرساند كه اين داستان صحنهاى بوده كه خداى تعالى
براى آزمايش داوود در عالم تمثل به وى نشان داده تا او را به تربيت الهى تربيت كند
و راه و رسم داورى عادلانه را به وى بياموزد، تا در نتيجه هيچ وقت مرتكب جور در
حكم نگشته و از راه عدل منحرف نگردد.
اين
آن معنايى است كه از آيات اين داستان فهميده مىشود، و اما زوايدى كه در غالب
روايات هست، يعنى داستان اوريا و همسرش، مطالبى است كه ساحت مقدس انبيا از آن منزه
است، كه در بيان آيات و بحث روايتى مربوط به آن محصل كلام گذشت.