نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 17 صفحه : 298
بىاعتنايى
به امر آن است.
در اين
آيه شريفه دلالتى است بر اينكه هيچ ضلالتى از سبيل خدا، و يا به عبارت ديگر هيچ
معصيتى از معاصى منفك از نسيان روز حساب نيست.
[احتجاج
بر مساله معاد با بيان اينكه خلق سماء و ارض باطل نيست]
(وَ ما خَلَقْنَا السَّماءَ وَ الْأَرْضَ وَ ما بَيْنَهُما باطِلًا ...)
بعد از آنكه كلام به ياد روز حساب منتهى شد، عنان كلام را به سوى همين مساله
برگردانيد تا آن را روشن سازد، لذا بر اصل ثبوت آن به دو حجت احتجاج نمود يكى
احتجاجى است كه سياق آيه مورد بحث آن را مىرساند، و اين احتجاج از طريق غايات
است، چون اگر امر خلقت آسمانها و زمين و آنچه بين آن دو است- با اينكه امورى است
مخلوق و مؤجل، يكى پس از ديگرى موجود مىشوند، و فانى مىگردند- به سوى غايتى باقى
و ثابت و غير مؤجل منتهى نشود، امرى باطل خواهد بود، و باطل به معنى هر چيزى كه
غايت نداشته باشد، محال است تحقق پيدا كند و در خارج موجود شود، علاوه بر اين صدور
چنين خلقتى از خالق حكيم محال است، و در حكيم بودن خالق هم هيچ حرفى نيست.
و
بسيار مىشود كه كلمه باطل به بازى اطلاق مىگردد، و اگر در آيه مورد
بحث هم مراد اين معنا باشد، معناى آن چنين مىشود: ما آسمانها و زمين و آنچه
بين آن دو است به بازى نيافريديم و جز به حق خلق نكرديم ، و اين همان معنايى
است كه آيه(وَ ما خَلَقْنَا السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ وَ ما
بَيْنَهُما لاعِبِينَ ما خَلَقْناهُما إِلَّا بِالْحَقِّ)[1] آن
را افاده مىكند.
بعضى[2]
از مفسرين گفتهاند: آيه مورد بحث از نظر معنا عطف است بر ما قبلش، و گويا
فرموده: پيروى هوا مكن، چون اين پيروى سبب گمراهيت مىشود. و نيز به خاطر اينكه
خدا عالم را براى باطل كه پيروى هوى مصداقى از آن است، نيافريده، بلكه براى توحيد
و پيروى شرع خلق كرده است .
(ذلِكَ ظَنُّ الَّذِينَ كَفَرُوا فَوَيْلٌ لِلَّذِينَ كَفَرُوا مِنَ النَّارِ)-
يعنى اينكه خدا عالم را به باطل و بدون غايت خلق كرده باشد و روز حسابى كه در آن
نتيجه امور معلوم مىشود، در كار نباشد، پندار و ظن كسانى است كه كافر شدند پس واى
به حال ايشان از عذاب آتش.