نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 17 صفحه : 257
كرده. و به
خاطر داريد كه گفتيم: اجتباء به اين است كه خداوند بندهاى را خالص
براى خود كند و نيز او را از صالحان خوانده، و در سوره انعام، آيه 87
در زمره انبياء شمرده، و فرموده: كه او را بر عالميان برترى داده، و او و ساير
انبياء را به سوى صراط مستقيم هدايت كرده.
بحث
روايتى [ (رواياتى در ذيل آيات مربوط به داستان يونس 7)]
در
كتاب فقيه از امام صادق (ع) روايت آورده كه فرمود: هيچ قومى در ميان خود قرعه
نينداختند، و امر خود را به خدا واگذار نكردند، مگر آنكه آنچه حق بود از قرعه
بيرون آمد. و نيز فرموده: چه حكمى بالاتر از حكم قرعه و عادلانهتر از آن است؟
وقتى اشخاص امر خود را به خدا واگذارند، آيا اين خداى سبحان نيست كه مىفرمايد:(فَساهَمَ فَكانَ مِنَ الْمُدْحَضِينَ)؟[1].
و
در كتاب بحار از كتاب بصائر نقل كرده كه او به سند خود از حبه عرنى
روايت كرده كه گفت: امير المؤمنين (ع) فرمود: خداى تعالى ولايت مرا بر همه اهل
آسمانها و اهل زمين عرضه كرد، جمعى بدان اقرار و جمعى ديگر انكار كردند. يونس از
آنان بود كه انكار كرد و خدا او را به همين سبب در شكم ماهى حبس نمود، تا سرانجام
اقرار نمود[2].
مؤلف:
در معناى اين روايت، روايات ديگرى نيز هست، و مراد از اين ولايت، ولايت كلى الهى
است كه خود امير المؤمنين (صلوات اللَّه عليه) اولين كسى است از اين امت كه فتح
باب آن كرد و آن عبارت از آن است كه خدا قائم مقام بندهاى، در تدبير امر او گردد،
و در نتيجه، آن بنده جز به سوى خدا توجه نكند، و جز خواست خدا را نخواهد و اين
مقام را با پيمودن طريق عبوديت به بنده مىدهند، طريقى كه بنده را به حدى مىرساند
كه خالص براى خدا مىشود، و به غير از خدا، احدى از آن بنده سهم نمىبرد.
و
ظاهر عمل يونس (ع)- همان طور كه گفتيم- ظاهرى بود كه مرضى خدا نبود و نمىشد آن را
به اراده خدا نسبت داد، و به همين جهت خدا او را مبتلا كرد، تا به ظلمى كه