responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 17  صفحه : 162

مى‌شود: ما به آن جناب شعر نياموختيم، براى اينكه مردم زنده را با قرآن كه منزه از خيالبافى‌هاى شعرى است انذار كند.

ممكن هم هست متعلق به جمله‌(إِنْ هُوَ إِلَّا ذِكْرٌ ...) باشد، كه در اين صورت معناى مجموع آن دو چنين مى‌شود: آنچه بر مردم مى‌خواند چيزى به جز ذكر و قرآن مبين نيست كه ما آن را به وى نازل كرديم تا انذار كند آن كسى را كه زنده است. و به هر تقدير برگشت هر دو احتمال به يك معنا است.

اين آيه- به طورى كه ملاحظه مى‌كنيد- نتيجه ارسال رسول و انزال قرآن به رسول را عبارت دانسته از: يكى انذار كسى كه زنده باشد، يعنى حق را تعقل بكند، و آن را بشنود، و دوم حقانيت قول و واجب شدن آن بر كفار. پس محاذى بودن اين آيه در برابر آيات اول سوره در اينكه هر دو يك معنا را دنبال مى‌كنند، به خوبى روشن گرديد.

(أَ وَ لَمْ يَرَوْا أَنَّا خَلَقْنا لَهُمْ مِمَّا عَمِلَتْ أَيْدِينا أَنْعاماً فَهُمْ لَها مالِكُونَ) در اين آيه يكى ديگر از آيات و دلائل يگانگى خدا در ربوبيت و تدبير عالم انسانى را خاطرنشان مى‌سازد. آيتى كه نظير آيات توحيد در اول سوره است، كه مساله زنده كردن زمين مرده، بيرون كردن دانه‌ها و ميوه‌ها، و شكافتن چشمه‌ها را خاطرنشان مى‌ساخت.

و مراد از اينكه فرمود: چارپايان از چيزهايى است كه دستهاى خدا درستش كرده، اين است كه: كسى در خلقت آنها شركت ندارد و خلقت آنها مختص به خداست. پس عبارت درست كردن با دستها كنايه از اختصاص است.

[مقصود از اينكه فرمود: انسان مالك چهار پايان است‌]

و جمله‌(فَهُمْ لَها مالِكُونَ) تفريع و نتيجه‌گيرى از جمله‌(خَلَقْنا لَهُمْ) است، چون معناى‌(خَلَقْنا لَهُمْ) اين است كه: ما چارپايان را به خاطر انسان خلق كرده‌ايم و لازمه آن اختصاص چارپايان به انسان است، و اختصاص هم بالأخره منتهى به ملكيت مى‌شود، چون ملك اعتبارى در اجتماع، خود يكى از شعب اختصاص است.

با اين بيان اشكالى كه در كلام بعضى‌[1] از مفسرين است روشن مى‌گردد، چون گفته‌اند: نتيجه بودن جمله‌(فَهُمْ لَها مالِكُونَ) براى جمله‌(خَلَقْنا لَهُمْ) خيلى روشن نيست.

ناچار بايد گفت نتيجه آن مطلبى تقديرى است و تقدير كلام چنين است: خلقناها لهم فهم لها مالكون . در حالى كه خواننده عزيز توجه فرمود كه هيچ خفايى در اين نتيجه‌گيرى نمى‌باشد و احتياجى هم به تقدير نيست.


[1] روح المعانى، ج 23، ص 50.

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 17  صفحه : 162
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست