نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 17 صفحه : 160
است، هم
چنان كه در داستان بنى اسرائيل جمعى از انسانها به صورت ميمون و خوك برگشتند. و
نيز در معناى كلمه مكانت مىگويد: اين كلمه و كلمه مكان
به يك معنا است[1].
و
مراد از مسخ كفار بر مكانى كه دارند اين است كه ما چنين قدرتى داريم
كه كفار را در همان جايى كه فعلا نشستهاند بدون اينكه از جايشان تكان دهيم، و
بدون اينكه خود را به زحمت اندازيم، به صرف مشيت خود مسخشان مىكنيم. پس
كلمه على مكانتهم كنايه از اين است كه اين كار براى خداى تعالى آسان
است و هيچ سختى ندارد.
معناى
جمله(فَمَا اسْتَطاعُوا مُضِيًّا وَ لا يَرْجِعُونَ)
اين است كه: نه مىتوانند به سوى عذاب روانه شوند و نه از عذاب برگردند و حالت قبل
از عذاب خود را دريابند. پس كلمه مضى و رجوع كنايه هستند
از برگشتن به حالت سلامت، و از باقى ماندن بر حالت عذاب و مسخ.
بعضى
از مفسرين[2] گفتهاند:
مراد، رفتن به سوى مقاصدشان، و برگشتن به سوى خانهها و زن و فرزندشان است. ولى
اين تفسير خالى از بعد نيست.(وَ مَنْ نُعَمِّرْهُ
نُنَكِّسْهُ فِي الْخَلْقِ أَ فَلا يَعْقِلُونَ) كلمه
نعمره از مصدر تعمير است كه به معناى طولانى كردن عمر است
(تعبير خانه را هم از اين رو تعمير گفتهاند كه باعث طول عمر آن است). و
كلمه ننكسه از مصدر تنكيس است كه به معناى برگرداندن چيزى
است به صورتى كه بالايش پايين قرار گيرد و نيرويش مبدل به ضعف گردد، و زيادتش رو
به نقصان گذارد. و انسان در روزگار پيرى همين طور مىشود: قوتش مبدل به ضعف، و
علمش مبدل به جهل، و ياد و هوشش مبدل به فراموشى مىگردد.
اين
آيه شريفه مىخواهد براى امكان مضمون دو آيه قبل (كه مساله مسخ و كور كردن را
خاطرنشان مىساخت) استشهاد كند و بفرمايد آن خدايى كه خلقت انسان را در روزگار
پيرىاش تغيير مىدهد، و هر چه داده مىگيرد، قادر است بر اينكه چشم كفار را از
آنها بگيرد و ايشان را در همان جايى كه هستند مسخ كند.
و
در اين جمله كه فرمود:(أَ فَلا يَعْقِلُونَ)
كفار را به خاطر نداشتن تعقل توبيخ مىكند و نيز تحريك مىكند به اينكه به تدبر در
اين امور بپردازند، و از آن عبرت گيرند.