responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 16  صفحه : 73

(وَ قالَ الَّذِينَ كَفَرُوا لَوْ لا نُزِّلَ عَلَيْهِ الْقُرْآنُ جُمْلَةً واحِدَةً)[1].

[جواب به مشركين كه هم قرآن و هم تورات را رد و انكار كردند و گفتند:(سِحْرانِ تَظاهَرا) و(إِنَّا بِكُلٍّ كافِرُونَ)]

خداى تعالى در پاسخ از اين اعتراضشان فرمود:(أَ وَ لَمْ يَكْفُرُوا بِما أُوتِيَ مُوسى‌ مِنْ قَبْلُ؟ قالُوا سِحْرانِ تَظاهَرا)، مگر نبود كه به كتاب موسى هم كه قبل از قرآن بود كفر ورزيده گفتند: قرآن و تورات هر دو سحرند(وَ قالُوا إِنَّا بِكُلٍّ كافِرُونَ)، و گفتند: ما به هر دو كافريم در اينجا ممكن است بپرسيد كه چرا كلمه قالوا- گفتند را تكرار كرد، در جواب مى‌گوييم: ممكن است براى اين بوده باشد كه بين اين دو قول فرق هست، زيرا مراد از سخن اولشان كفر به هر دو كتاب است، و مراد از دومى كفر به اصل نبوت، و به اين جهت كلمه قالوا- گفتند را تكرار كرد.(قُلْ فَأْتُوا بِكِتابٍ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ هُوَ أَهْدى‌ مِنْهُما، أَتَّبِعْهُ إِنْ كُنْتُمْ صادِقِينَ) اين جمله تفريع بر سحر بودن قرآن و تورات است، و اين تفريع و نتيجه‌گيرى وقتى درست است كه وجود يك كتاب از خدا در ميان بشر واجب باشد، تا هادى آنان باشد، و بر بشر هم واجب باشد كه آن كتاب را پيروى كنند، در اين صورت است كه اگر به زعم كفار تورات و قرآن سحر باشند، بايد كتاب ديگرى باشد كه حقا كتاب خدا باشد.

و همين طور هم هست، هم چنان كه آيه‌(وَ لَوْ لا أَنْ تُصِيبَهُمْ مُصِيبَةٌ ...)، مى‌فرمايد:

مردم اين حق را بر خدا دارند كه كتابى بر ايشان نازل كند، و رسولى به سويشان گسيل دارد، و چون چنين است، و نيز چون مردم قرآن و تورات را سحر خواندند، لذا به رسول خود دستور مى‌دهد به ايشان بگويد: پس شما كتابى غير از اين دو بياوريد، كه از اين دو هادى‌تر، و راهنماتر باشد، تا اينكه من آن را پيروى كنم.

از سوى ديگر اگر اين دو كتاب سحر باشد، پس باطل و گمراه كننده است، ديگر هدايتى در آنها نيست، تا بگوييم كتابى بياورند كه از آن دو هادى‌تر باشد، چون صيغه افعل- تفضيل- بهتر، هادى‌تر- در جايى به كار مى‌رود كه بين دو چيز كه در يك صفت اشتراك دارند مقايسه شود، و يكى از آن دو از آن صفت بيشتر دارا باشد، آن وقت است كه مى‌گوييم:

فلانى از فلانى بهتر يا عالم‌تر است، و اما اگر يكى از آن دو چيز، اصلا از آن صفت نداشته باشد، صحيح نيست بگوييم: آن ديگرى از آن بهتر، و يا داراى مقدارى بيشتر از آن صفت است.

بنا بر اين جاى اين سؤال هست كه چرا در آيه مورد بحث فرمود:( هُوَ أَهْدى‌ مِنْهُما ؟)


[1] و آنان كه كافر شدند گفتند: چرا قرآن يك باره بر او نازل نشد. سوره فرقان، آيه 32.

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 16  صفحه : 73
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست